هم اکنون دوران کودکی را پشت سر گذاشته ایم و به اصطلاح بزرگ شده ایم و به سن و سالی رسیده ایم که دنیا را متفاوت تر از زمان کودکی خود می بینیم . احساس می کنیم به جایی باید برسیم ، گمشده ای داریم و باید آنرا پیدا کنیم ، دوست داریم چیزهایی در زندگی داشته باشیم که متعلق به ماست و ما برای بدست آوردن تمام این ها نیازمند هدف زندگی هستیم .
دیگر نیاز به اختراع چرخ ، برق و اصول و روش های زندگی نیست ، سال ها پیش قبل از اینکه ما به دنیا بیاییم انسان هایی این موارد را اختراع یا کشف کرده اند و به من و شما هدیه داده اند و در حال حاضر ما باید مسیر درست را انتخاب کنیم تا به آرامش و شادی برسیم . اگر هنوز هدف مشخصی نداریم یا هنوز نمی دانیم کدام مسیر ما را به اهدافمان می رساند و هزاران سوال بی جواب دیگر داریم حتما می توانیم در این مطلب جواب بسیاری از سوالاتمان را پیدا کنیم.
هدف زندگی را در درون خود جستجو کنیم
سعی کنیم صدای درونمان را بشنویم . در بسیاری از مواقعی که خوشحال هستیم و غرق در شادی و لذت هستیم به چرایی زندگی خیلی فکر نمی کنیم اما در مواقع درد و رنج و ناامیدی به این مفاهیم فکر می کنیم که هدف از زندگی چیست ؟ من برای چی اینجا هستم ؟ آینده زندگی من چه خواهد شد ؟
می بینید که چقدر لحظات درد و رنج هم می توانند در زندگی ما تاثیرگذار باشند به شرطی که در مواقع ناراحتی به صدای درونمان گوش دهیم نه اینکه شروع کنیم به گله و شکایت و از زمین و زمان بنالیم . شاید همین صدای درون ما در مواقع درد و رنج مسیر درست زندگی را به ما نشان دهد .
جوهره هر کدام از ما ویژه خودمان است و هر کدام از ما می توانیم کاری را انجام دهیم که از عهده فرد دیگری بر نمی آید و برای همین است که شخصی جای دیگری را در این دنیا تنگ نمی کند و هر فردی می تواند به اهداف خاص خود برسد . نباید انتظاری که ما برای رسیدن به اهدافمان از خودمان داریم همان انتظار را از شخص دیگری داشته باشیم ، همینطور که نمی توانیم انتظار داشته باشیم که از بذر سیب درخت گیلاس رشد کند . بذرهای درون ما فقط متعلق به خود ما است .
حال که متوجه شدیم که هر کدام از ما بذرهای درونی در خود داریم که می تواند به درختی تنومند و پر میوه تبدیل شوند باید این بذرها را شناسایی کنیم تا بتوانیم آنها را به سمت و سوی درست هدایت کنیم. گاهی شناسایی این بذرها راحت است مانند فردی که علاقه زیادی به مطالعه دارد با ادامه دادن و عمیق تر مطالعه کردن به نویسنده ای ماهری می تواند تبدیل شود اما گاهی این بذرها پنهان هستند و شناسایی آنها سخت است و در این مرحله تجربیات دیگران که مسیرهای موفقیت را طی کرده اند در شناسایی بذر درونمان می تواند به ما کمک کند .
چه زمانی به اهدافمان می رسیم ؟
همه ما دوست داریم هر چه سریعتر به اهدافمان برسیم اما هدف زندگی یک مفهوم ثابت نیست و نمی توانیم در زمان و مکان مشخصی به هدفمان برسیم و بقیه عمر را منتظر بمانیم تا مرگمان فرا رسد ، بلکه هدف ما هر چه باشد مفهوم آن این است که در طول زندگی خود را از سطحی به سطح دیگر ارتقا دهیم و رشد کنیم و این روند ادامه دار باشد تا پایان عمر . و قبل از آن باید بذرهای درونمان را بارور کنیم تا بتوانیم در مسیر رسیدن به اهدافمان قرار بگیریم .
چگونه بذرهای وجودمان به باروری می رسند ؟
حال چگونه بذر درونمان به باروری برسد تا ما را به اهدافمان برساند ؟ شاید بعضی ها پاسخ می دهند که انقدر گرفتاری در زندگی دارم و انقدر درگیر شلوغی زندگی هستم که کی وقت می کنم به بذرهای درون خودم برسم ، من بتوانم صبح را شب برسانم و بتوانم خرجی روزانه خود را تامین کنم شاهکار کردم و رسیدن به بذرهای وجودم پیشکشم .
طبیعتا همه این طور فکر نمی کنند اما دلیل اینکه تعداد از انسان ها این گونه فکر می کنند دلیل آن ناآگاهی است . در حقیقت چیزی در دنیای بیرون ما اتفاق نمی افتد و همه چیز در درون ماست . وقتی گرفتاری های زندگی زیاد است به درون خود رجوع کنیم و سعی کنیم روی احساساتمان کنترل داشته باشیم و حالا می توانیم با کنترل بر روی احساساتمان بر روی عوامل بیرونی تاثیرگذار باشیم و در حقیقت رمز باروری بذر وجودمان برای رسیدن به اهداف زندگیمان آگاهی و کنترل رفتارها و احساسات عجولانه است .
اگر بجای عصبانیت در شرایط سخت زندگی بتوانیم آرامش را انتخاب کنیم و خونسرد باشیم ، اگر بجای نفرت بتوانیم عشق را جایگزین کنیم و اگر بجای تلافی و انتقام بتوانیم گذشت کنیم و … ، آنگاه بذرهای وجودمان قد می کشد و هر روز ما را به اهدافمان نزدیک تر می کنند.
به صدای زندگی گوش دهیم
تلخی و شیرینی زندگی با هم است و زندگی سوا کردنی نیست . بحران ها و اتفاقاتی در زندگی همه ما رخ می دهد که تحت کنترل ما نیستند ، اتفاقات ناخوشایندی که می تواند تاثیر بسیار بدی بر زندگی ما داشته باشد ، اما سعی کنیم در همه مراحل زندگی به صداهای زندگی گوش دهیم .
صداهای زندگی را بشنویم ، این صداها خیلی آرام در گوشمان نجوا می کنند و گاهی نشانه هایی دارند که می تواند درونی باشد یا شاید هم بیرونی که باید سعی کنیم آن ها را ببینیم .
به عنوان یک راننده وقتی با سرعت در یک جاده صاف با آرامش حرکت می کنیم وجود یک دست انداز در مسیر می تواند خسارات جبران ناپذیری را به ما و اتومبیل وارد کند اما قبل از اینکه چنین اتفاق بیفتد به صدای زندگی گوش دهیم و علامت های آنرا ببینیم . صدای زندگی می تواند این باشد : آهسته برانیم و به علائم راهنمایی و رانندگی در جاده با دقت توجه کنیم . پس می توانیم با گوش دادن به صدای زندگی در برابر بحران های زندگی که گاهی تحت کنترل ما نیستند آسیب های کمتری ببینیم.
البته همیشه هم صدای زندگی به ما اطلاع نمی دهند که خطری در کمین است و مواظب باشیم بلکه سختی ها و چالش های زندگی می تواند باعث شود که ما به صدای زندگی گوش دهیم و مسیر بهتری در زندگی انتخاب کنیم برای مثال برای خود من در شرایط حال حاضر (سال ۱۳۹۹) که ویروس کرونا باعث خانه نشینی بسیاری از ما انسان ها شده است صدای زندگی آرام در گوشم خواند که تو هم می توانی بنویسی و این شد که نویسندگی را جدی تر دنبال کردم و می کنم و شاید این یک شروع تازه ای در زندگی من باشد .
ترس با رویاهای ما همراه است ، آن را بپذیریم
برای رسیدن به اهداف و رویاهایمان باید رنج و سختی کار را تحمل کنیم و هیچ چیز خوبی به راحتی بدست نمی آید . و هر چقدر رویاها و اهداف بزرگ تری داشته باشیم بیشتر می ترسیم.
ترس می تواند انگیزه و اشتیاق ما را کم کند و باعث شود در مسیر موفقیت قرار نگیریم و گاهی اوقات از ترس اینکه نمی خواهیم ریسک کاری را بپذیریم وارد آن کار نمی شویم و در مسیر اهداف و رویاهایمان قرار نمی گیریم .
اما پذیرش این موضوع که ترس همیشه وجود دارد می تواند به حرکت کردن و قرار گرفتن در مسیر موفقیت به ما کمک کند. هرگز برای ترس ها و اضطراب ها در مسیر زندگی خود را سرزنش نکنیم و این ترس ها کاملا طبیعی هستند و با یاداوری قانون سوم نیوتن می توانیم بیشتر بر ترس های خود غلبه کنیم و ترس های خود را بپذیریم ” هر کنشی ، واکنشی مساوی و بر خلاف جریان آن به دنبال دارد “
سخن پایانی قسمت اول :
شاید هنوز برای ما سوال باشد که راه حل های موجود هنوز راهکار اصولی را به ما ارائه نداده اند و شاید هنوز نمی توانیم تشخیص دهیم که صدای زندگی در کجای زندگی ما قرار دارد و چگونه و کی می توانیم به آن گوش دهیم یا هنوز برایمان سوال است که متوجه شدیم که ترس در زندگی هست و وجود دارد و اگر آنرا بپذیریم می توانیم در مسیر موفقیت قرار بگیریم اما هنوز می ترسیم و هنوز دقیقا متوجه نشدیم که چگونه می توانیم بر ترس خود غلبه کنیم.
این سوالات قسمتی از زندگی هستند و اگر صدها سوال اینچنینی در زندگی داریم یعنی به دنبال جواب می گردیم و تلاش کردن برای پیدا کردن جواب سوالاتمان یعنی به زودی جواب های آنها را پیدا خواهیم کرد . در قسمت دوم این مطلب حتما راه حل های دیگری را بررسی می کنیم که بیشتر بتوانیم اهداف زندگی خود را شناسایی کنیم و در مسیر آن قرار بگیریم تا به آرامش و شادی نزدیک تر شویم و امیدوارم بتوانیم جواب های بهتری برای یکسری از سوالات دیگر زندگی پیدا کنیم .