هدف زندگی چیست ؟ چگونه به آرامش و شادی برسیم ؟ (قسمت دوم)

هدف زندگی چیست ؟2

در قسمت اول متوجه شدیم که هدف زندگی را باید درون خودمان جستجو کنیم و چیزی در بیرون وجود ندارد و فهمیدیم که برای رسیدن به اهدافمان باید بذرهای درونمان را بارور کنیم. یاد گرفتیم که باید به صدای زندگی گوش دهیم تا از خطرهای احتمالی کمتر آسیب ببینیم یا با گوش کردن به صدای زندگی بتوانیم مسیر بهتری را در زندگی انتخاب کنیم .

در قسمت اول پذیرفتیم که ترس با رویاهایمان همراه است و پذیرش ترس می تواند ما را به موفقیت نزدیک تر کند و در این قسمت راهکارهای دیگری را بررسی می کنیم تا در مسیر موفقیت قرار بگیریم و هر چه سریعتر به آرامش و شادی برسیم .

هدف زندگی چیست ؟ چگونه به آرامش و شادی برسیم ؟ (قسمت اول)

 

خودمان را غرق کنیم !!

البته این غرق کردن با آن غرق کردن که خدایی نکرده دیگر نتوانیم به زندگی ادامه دهیم بسیار فرق می کند . این غرق کردن یعنی غرق در کاری شویم که در حال انجام آن هستیم و به عبارتی انقدر تمرکز بالایی روی آن کار بگذاریم که گذر زمان را متوجه نشویم .

تمرکز کردن روی کار برای رسیدن به موفقیت بسیار حیاتی است و در حقیقت اگر می دانیم که کاری که در حال انجام آن هستیم درست است و در مسیر درستی قرار گرفته ایم و علاقه و اشتیاق زیادی برای انجام آن کار داریم دیگر نیازی نیست که راه های دیگری را امتحان کنیم و به اصطلاح از این شاخه به آن شاخه بپریم و فقط کافی است کاری که در حال انجام دادن آن هستیم را با تمرکز بالا انجام دهیم .

پس این قوانین را برای رسیدن به هدف زندگی فراموش نکنیم :

 قرار گرفتن در مسیر درست

تمرکز بالا بر روی کار

داشتن ایمان و اشتیاق برای رسیدن به هدف

و با رعایت قوانین بالا دیگر هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند جلوی رسیدن به اهدافمان را بگیرد .

با کمک کردن به دیگران هدف زندگی دست یافتنی تر است

به دیگران کمک کنیم

دنیای امروز بیشتر به سمت انفرادی بودن و موفقیت های شخصی پیش می رود و شاید ما هم ترجیح می دهیم به تنهایی ثروتمند شویم و به تنهایی پیشرفت کنیم و هر چقدر شهرها بزرگ تر می شود انسان ها بیشتر تمایل دارند به صورت انفرادی پیشرفت کنند و به اصطلاح رقیب های خود را کنار بگذارند .

در قسمت اول گفتم که هرشخصی یک جوهره ای دارد که مخصوص خود اوست و کارهایی می تواند انجام دهد که شخص دیگری به آن شکل نمی تواند انجام دهد و هیچ فردی جای فرد دیگری را تنگ نکرده است و همه می توانیم در کنار هم پیشرفت کنیم و به موفقیت برسیم .

اگر آرامش و شادی را حتی با خواندن این جملات حس می کنیم پس بهتر است که دیگر انفرادی برای رسیدن به اهدافمان تلاش نکنیم و کمک کنیم دیگران هم در زندگی موفق شوند .کمک به دیگران حتما نباید مالی باشد و در بسیاری از مواقع انسان ها به کمک های عاطفی ما نیاز دارند و حتی می توانیم پای صحبت های دیگران بنشینیم و به حرف های آن ها عمیقا گوش دهیم و این بهترین نوع کمک رسانی است . این ارتباط برقرار کردن ، آرامش و شادی را در زندگی ما بیشتر خواهد کرد و همه با هم می توانیم به هدف های زندگیمان برسیم .

 موفقیت می تواند همیشه متعلق به ما نباشد

تعریف موفقیت چیست ؟ آیا موفقیت فقط پولدار شدن ، داشتن پست و مقام بالا در کار است ؟ آیا موفقیت می تواند در ارتباطات خوب و سالم ، رابطه های دوستانه و عاطفی هم معنا پیدا کند ؟

 به قول قدیمی ها دنیا هر روز هزارتا چرخ می خورد . شاید امروز به هر دلیلی ما انسان پولداری باشیم ولی ده سال آینده اینطور نباشد ، و اگر امروز نتوانیم این موضوع را بپذیریم و موفقیت خود را در پولدار بودن خود ببینیم شاید دست به کارها و ولخرجی هایی بزنیم که زندگیمان در فردای بی پولی قابل کنترل نباشد .

اگر به مرحله ای برسیم که بتوانیم افکار درونی خود را با رفتار بیرونی خود هماهنگ کنیم دیگر موفقیت رنگ و بو تازه ای خواهد گرفت و مفهوم دیگری خواهد داشت . آنگاه می توانیم از شکست هایمان بجای غصه خوردن ، بیاموزیم . دیگر موفقیت را فقط در جایگاه ، پول ، ماشین و خانه های لوکس نخواهیم دید و ارزش خودمان را خیلی بیشتر از این مسائل مادی می دانیم .

در حقیقت زمانی ما در مسیر درست زندگی قرار می گیریم و موفقیت و هدف زندگی برایمان مفهوم درستی پیدا می کند که در هر شرایطی بتوانیم از زندگی لذت ببریم و موفقیت های ما مقطعی و زودگذر نباشد (البته تلاش کردن لازمه زندگی است و بدون تلاش و پشتکار این موفقیت مفهومی ندارد ) و باید بپذیریم که موفقیت در درون ماست در بیرون خودمان به دنبال موفقیت نباشیم .

رسیدن به هدف زندگی خیلی هم پیچیده و سخت نیست

رسیدن به هدف زندگی ساده است

دوباره بیاییم اهدافمان را روی کاغذ به ترتیب اولویت بنویسیم و مرور کنیم . اهداف باید به طور کلی دارای این خصوصیات باشد که دردسترس باشد و با توانایی ما همخوانی داشته باشد .

تلاش ، پشتکار ، عشق ، اشتیاق ، انگیزه برای رسیدن به اهداف زندگی بسیار لازم و ضروری است اما نسبت به شناختی که از خود داریم باید تصمیم بگیریم که اهدافمان در دسترس هستند و یا اهدافی تخیلی و دور از دسترس داریم.

حال بیاییم همه مشکلات زندگی را معماهایی فرض کنیم که فقط نیاز به حل شدن دارند و آنگاه می بینیم که دیگر سخت و پیچیده نیستند و گذشته خود را مرور کنیم که چه مشکلاتی را پشت سرگذاشته ایم و تجربه های ارزشمندی را بدست آورده ایم و امروز و آینده ادامه همان مسیر گذشته زندگی ماست و به راحتی می توانیم بقیه مشکلات زندگی یا بهتر بگویم مسائل و معماهای زندگی را حل کنیم .

سخن پایانی

در قسمت اول و دوم مطلب هدف زندگی چیست ؟ متوجه شدیم که هدف در زندگی چیزی نیست که در یک زمان خاصی به آن برسیم و تمام شود و ادامه زندگی را منتظر مرگ بمانیم بلکه هدف فرایندی است تدریجی و در حرکت و قرار نیست تمام درس های زندگی را یک شبه بیاموزیم و راه صد ساله را در یک روز طی کنیم  . رسیدن به اهدافمان بستگی به تصمیمات و انتخابات ما در زندگی دارد که اگر انتخاب درستی داشته باشیم ، آگاهانه تصمیم بگیریم و عادت های خوب خود را در زندگی روز به روز افزایش دهیم به صورت اتوماتیک در مسیر درست رسیدن به هدف های زندگی قرار خواهیم گرفت .

هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم به خود بگوییم که “امروز هم من در مسیر درست زندگی برای رسیدن به اهدافم قرار می گیرم و تلاش می کنم به خواسته هایم برسم” و با درک این جمله همه چیز ساده خواهد شد و به راحتی می توانیم با آرامش و شادی ، مسیر روشن زندگی را ببینیم و هر روز با قدم های محکم و استوار در آن گام برداریم .