نوشتن صبحگاهی + ——— (نقطه چین ) = شادی همیشگی

نوشتن و شادی همیشگی

هنوز صبح ها می نویسم و این شادی همیشگی بخاطر نوشتن است . نوشتن یک بخشی از این فرمول است که نیاز نیست با چیز دیگری ترکیب شود تا به شادی برسد و خودش به تنهایی کافی است و بهتر است جای این نقطه چین را اینطور پر کنیم : نوشتن صبحگاهی + لذت نوشتن = شادی همیشگی

اسم آن نوشتن صبحگاهی است ، می شود بعدازظهر ، عصر و حتی شب ها هم نوشت اما طبیعتا قبل از شروع هرکاری در صبح بهتر است که زمانی را به این کار اختصاص دهیم و آزاد و رها بنویسیم ، اما مهم این است که بنویسیم ، به هر شکل و به هر نحوی و این شادی که به همین سادگی بدست می آید را از زندگی خود نگیریم .

چرا نوشتن صبحگاهی به تنهایی به شادی همیشگی ختم می شود ؟

راز نوشتن صبحگاهی در همین است که فقط بنویسیم ، ویرایش نکنیم ، نگران جمله بندی و نگارش و غلط املایی نباشیم و بدون وقفه بنویسیم بدون اینکه حتی لحظه ای به عقب برگردیم . حال چه اتفاقی می افتد ؟

در آزاد نویسی صبحگاهی بدون شک با تمرکز بالایی در حال نوشتن هستیم و دلیل تمرکز بالای ما این است که قوانین بالا را رعایت می کنیم . هر چه این نوشتن سریعتر انجام شود بهتر است زیرا نباید ذهن به سمت سوی دیگری رود ، همان ذهنی که اگر رهایش کنیم دوست دارد هزار جور فکر را در سربپروراند.

چرایی ذهن انسان را من هم نمی دانم اما اینجوری است دیگر و ذهن ما در چشم به هم زدنی به هر سویی سرک می کشد و به هر چیزی فکر می کند و این شادی را انسان خواهد گرفت . ذهنی که می تواند در لحظه به گذشته سفر کند و در لحظه ، آینده ای حتی دور را تصور کند و برای خود تصویر واضح و شفافی را بسازد ، شاید بعضی از این افکار زیبا باشند اما بسیاری از آن ها دلچسب نیستند و خیلی از آن تصاویری که هر روز برای خود می سازیم شاید هیچ وقت اتفاق نیفتد و فقط ذهن ما است این افکار را به تصویر می کشد . 

آیا می شود همیشه شاد بود ؟

آیا می شود همیشه شاد بود ؟

 می شود همیشه شاد بود اگر و فقط اگر کمتر اهمیت دهیم به غصه ها و غم هایمان ، به همین سادگی . زندگی برای همه انسان های دنیا بالا و پایین بسیار دارد و بدون شک داستان زندگی همه انسان ها پر است از اتفاقاتی که می تواند برایشان بسیار ناگوار و ناراحت کننده باشد و شاید دست خودمان هم نباشد و ناخودآگاه در شرایطی ناراحت می شویم و حتی به طرز عجیبی غصه می خوریم . می پذیرم و کاملا قبول دارم که غم هم مانند شادی قسمتی از زندگی است اما سعی کنیم بین این دو تعادلی برقرار نکنیم و کفه ترازو شادی را به شدت سنگین کنیم ، در حدی که دیگر غصه زورش نرسد بیشتر از این شود و همین قدر کافی است ، همین قدر کم .

غصه هایت را کم کن و شادی هایت را افزون

به دنبال بهانه های جور و واجور باشیم برای شادی ، شادی کردن ، شاد بودن ، خندیدن و احساس شعف و لذت بردن ، این کار سختی نیست و فقط باید جستجو گر باشیم و بخواهیم که از هر چیزی چه کوچک و بزرگ شادی بیرون بکشیم و شاد باشیم . زندگی به همین سادگی است اگر ساده نگاه کنیم و به راحتی لذت ببریم و بدانیم برای لذت و شادی آفریده شده ایم و پا بر روی این زمین گذاشته ایم. قرار نیست با کوله باری از غم و غصه این دنیا را ترک کنیم و حتما دوست داریم که توشه آخرتمان شادی باشد ، شادی درونی و عمیقی که تمام شدنی نیست و همیشگی است .

شادی همیشگی بخشی از نوشتن صبحگاهی است

شادی همیشگی بخشی از نوشتن صبحگاهی

این شادی که از نوشتن صبحگاهی بدست می آید فقط بخش کوچکی از خواص نوشتن است و طبیعتا نوشتن به این صورت آزاد و رها علاوه بر شادی و آرامش در رشد فردی و زندگی ما بسیار موثر است و با این روش جریانی قوی از ایده و خلاقیت را به زندگی خود سرازیر خواهیم کرد . بعضی از این دل نوشته های شادی شاید خواندنش برای هر کسی جذاب نباشد اما اگر کسی آن ها را بخواند متوجه می شود که می تواند به همین سادگی بنویسد و شاد باشد . پس بنویسیم هر چقدر که می توانیم ، هر چقدر که می توانیم از زندگیمان را به نوشتن اختصاص دهیم که در پس این نوشته ها و در دل این نوشته ها بدون شک شادی هست و و زیاد هم هست . نوش جانتان .

مطالب پیشنهادی :

نوشتن صبحگاهی و تمرین شاد بودن

شاد بودن و حال خوب با نوشتن صبحگاهی