زیبایی زندگی در چیست ؟ زندگی باید چگونه باشد که ما آن را یک زندگی زیبا بخوانیم ؟ نیچه درد را می پذیرد و می داند که در نهایتِ درد ، خوشبختی پنهان است. به اعتقاد نیچه در زندگی درد و رنج بسیاری وجود دارد و ما نباید از درد فرار کنیم ، درد مرحله طبیعی برای رسیدن به رضایت خاطر است . باید به سفر برویم ، عاشق و هنرمند باشیم و برای زندگی خوب تلاش کنیم و برای یک زندگی رضایت بخش به این موارد نیاز داریم.
نیچه اعتقاد داشت که بدبختی و خوشبختی در کنار هم هستند یعنی اگر می خواهیم شیرین های زندگی را بچشیم باید مزه تلخی های زندگی را هم تجربه کنیم . من اسم این را زیبایی تضاد در زندگی می گذارم ، زیبایی که به زندگی مفهوم می دهد . به خودی خود زیبایی به چه معنا است ؟ به تنهایی معنایی ندارد درست است ؟ اما اگر تجربه زشتی ها را در زندگی داشته باشیم و درد و سختی های زندگی را تحمل کرده باشیم با کنار هم قرار دادن زیبایی و زشتی مفهوم زیبایی را می فهمیم و زیبایی را درک می کنیم ، حس می کنیم و از آن لذت می بریم .
زندگی زیبا یعنی غم و شادی در کنار هم
هیچ کس درد و رنج و سختی و زشتی و بدبختی را در زندگی دوست ندارد و همه حال خوب و خوشبختی را می خواهند اما اگر بپذیریم بدون زشتی ها ، زیبایی ها معنایی ندارند و بپذیریم بدون تحمل سختی ها معنای آرامش را نخواهیم فهمید آنگاه از داشتن درد و رنج در زندگی خیلی هم ناراحت نمی شویم و متوجه می شویم که بدون این تضاد زندگی به یکنواختی و پوچی خواهد رسید .
رسیدن به قله های موفقیت هم به همین صورت است و لزوم رسیدن به قله های بزرگ موفقیت بالا رفتن از کوه های سخت و ناهمواری است که به تلاش و پشتکار زیادی نیاز دارد و نمی شود در پایین کوه ایستاد و نظاره گر قله بود و بگوییم من می خواهم ، من می خواهم موفق بشوم و اینجاست که باید خواستن را برای خود صرف کنیم و باید برای رسیدن به موفقیت از سختی ها و شکست ها ، برای رسیدن به خوشبختی از بدبختی ها و برای رسیدن به شادی از غم ها بگذریم و به قول مونتنی : ” هنر زندگی یافتن راه هایی برای استفاده از مصیبت ها است “
در نهایت زشتی ها ، سختی ها ، رنج ها و شکست های زندگی به تنهایی نباید باعث شرمندگی ما شوند بلکه زمانی باید ناراحت شویم و غصه ناکامی های زندگی را بخوریم که نتوانسته ایم از این مصیبت های زندگی پلی برای رسیدن به پیروزی و شادی بسازیم .
الفونس ذوده شاعر معروف آلمانی به تاسی از حضرت حافظ میگه عشق زنجیریست که آسمان را به زمین وصل میکند ، به نظر من حلقه مفقوده زندگی میتونه عشق باشه وقتی عاشق زندگی باشی درد و رنجی وجود نداره به جاش اسمش میشه زحمت وقتی کسی زحمت بیشتری بکشه بیشتر موفق میشه کسی که عاشق زندگی باشه درش رنج نمیکشه بلکه زحمت میکشه و وقتی چیزی برای امید وجود داشته باشه هرگز جایی برای غم وجود نداره کسانی که عاشق هستند شکست نمیخورند تمام مشقات زندگی برایشان چالش است چالشی برای رسیدن به هدف ،مثلا کسانی در شغلشان موفق هستند که عاشق کارشان باشند به هر حال هر شغلی سختیهای خودش را دارد ولی قطعا شما هم با فروشندگان و یا تعمیرکاران و یا آشپزهایی مواجه شدید که چنان با ولع و سیری ناپذیر راجع به کالا یا خدمتشان توضیح میدهند که شما جذب کالایشان میشوید اینان عاشق کارشان هستند و شغلشان صرفا برایشان زحمت ایجاد میکند نه غم . به نظر من از نگاه یک انسان عاشق (که واقعا اجرای آن در دنیای امروزی کاری به مراتب سخت است) میتوان گفت زندگی یک چالش بسیار بزرگ است با یک هدف شیرین
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آن قدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان از جان گذشت
مردن عاشق نمی میراندش
در چراغ تازه می گیراندش
باغ ها را گر چه دیوار و در است
از هوا شان راه با یکدیگر است
شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه هاشان دست در دست هم است .
هوشنگ ابتهاج ( ه. ا . سایه )
احساس کردم مطلبی که نوشته بودم ناقص بود برای تکمیل چند سطری به آن اضافه میکنم
البته برای قیاس درست وجود تضادها الزامیست ولی درجه زشتی و زیبایی ، سختی و آرامش ، گرمی و سردی برای هر کسی متفاوت است و درک درست این تضادها به پیشبرد هر کسی کمک خواهد کرد ولی در نهایت نوع نگرش انسان به زندگی میتواند در کیفیت زندگی شخص تاثیر گذار باشد و در نهایت انسان مجبور است در این جهان بزرگ با بهترین کیفیت موجود زندگی کند پس چه بهتر که با یک ایدئولوژی و جهان بینی درست عاشقانه و شاد زندگی کند
بسیار بسیار ممنونم از نویسنده محترم ، سپاس فراوان از شما
عاشق بودن و درست زندگی کردن ، چه دیدگاه زیبایی .
بسیار از نظرات شما لذت می بریم و استفاده می کنیم . سپاس از شما