خودمان را جای دیگران بگذاریم

خودمان را جای دیگران بگذاریم

شاید تا حالا برایمان پیش آمده که از گفتار و رفتار نامناسب دیگران ناراحت و عصبانی شده ایم و اما تا حالا خودمان را جای دیگران قرار داده ایم ؟ شرایط و موقعیت ها مختلف باعث می شوند انسان ها گفتارها و رفتارهای متفاوتی داشته باشند فقط اگر کمی همدیگر را درک کنیم هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد .

جای دیگران بودن کار سختی است ؟

حتما می گویید زندگی خودش است و به من ربطی ندارد اگر شرایط زندگی او سخت شده است حتما کار نادرستی انجام داده یا راه درستی را انتخاب نکرده است و دلیل نمی شود شرایط سخت زندگیش را سر این و آن خالی کند . اما چرا باید خودمان را جای شخص دیگری قرار دهیم؟

 شرایط زندگی برای شما هم همیشه یکنواخت نیست و گاهی آسان و راحت و گاهی سخت و مشکل است و آیا دوست دارید به هر دلیلی ، چه درست و چه غلط ، در شرایط سخت زندگی دیگران هم این گونه درباره شما فکر کنند و نظر دهند ؟ طبیعتا نه. انسان در هر زمان و مکانی می تواند کارهای درست و نادرستی انجام دهد اما منطقی نیست که دیگران را بخاطر هر کار نادرستی محاکمه کنیم و در بسیاری از شرایط با درک کردن یکدیگر می توانیم به همدیگر کمک کنیم و آرامش را به زندگی برگردانیم .

در این پادکست چه می شنویم ؟

در این پادکست با صدای شیرین بهروزی داستان دو دوست صمیمی به نام جان و جک را خواهیم شنید که در راه مسافرتشان به منهتن در مسیر راه در یک رستوران مشغول خوردن صبحانه می شوند . جان یک لحظه می رود که یک روزنامه بخرد و بیاید و بعد از چند دقیقه دست خالی برمی گردد و همینطور با گله و شکایت برای جک توضیح می دهد که چه اتفاقی افتاده و چرا دست خالی برگشته است .

بعد از خوردن صبحانه جک به جان می گوید که یک لحظه منتظر باشد و جک به همان روزنامه فروشی می رود و بعد از چند دقیقه با یک روزنامه برمی گردد و جان تعجب می کند و راز خریدن آن روزنامه را از جک می پرسد . بقیه داستان را در این پادکست می شنویم تا متوجه شویم که چرا جک توانست یک روزنامه بخرد ولی جان دست خالی از رونامه فروشی برگشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code