به خدا گفتم چرا مرا از خاک آفریدی ؟ چرا من از آتش نیستم تا هر که خواست با من بازی کند آنرا بسوزانم ، خدا پاسخ داد ، تو از خاک آفریده شدی تا بسازی نه بسوزانی ، تو را از خاک ، عنصری برتر آفریدم که با آب گل شوی و زندگی ببخشی .
از خاک آفریده شدی چون ماموریتی بزرگ داری
زیبای زندگی و آفرینش ما انسان ها به خاک بودنمان است به اینکه بسازیم و زندگی ببخشیم . حتما آفرینش تمام موجودات و انسان ها اصول و حساب کتابی دارد ، قوانینی دارد ، نظمی دارد و ماموریتی ، ماموریتی بزرگ که هر کدام از ما باید به سرانجام برسانیم . بسیاری از ما خود را به آن راه می زنیم که از کجا بدانیم چه ماموریتی داریم برای چه آفریده شدی و حتی بسیاری ما از خدا گله و شکایت می کنیم که خداجان چرا ما را آفریدی ؟ این دنیایی که هر گوشه اش رنج و سختی است چرا من باید در این دنیا زندگی کنم .
خدا بارها پاسخ ما را داده است ولی بسیاری از ما باز نفهمیدیم ، خدا پاسخ می دهد : تو را از خاک آفریدم که اگر آتشت زنند باز زندگی کنی و پخته تر شوی .
تمام اتفاقاتی که در زندگی ما رخ می دهد که به هر دلیلی تحت کنترل ما نیست و ما هیچ نقشی در آن نداریم حکمت ناب خداوندی است که باید اتفاق بیفتد که پخته تر و قوی تر شویم تا بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم .
ماموریتی بجز شاد بودن و شادکردن نداریم
ماموریت بزرگی است ولی زیبا و جذاب . خدا ما انسان ها را با عشق آفرید و عاشقانه بنده هایش را دوست دارد پس چطور می تواند برای بنده هایش بد بخواهد یا قصد آزار و اذیت آنها را داشته باشد .
ماموریت بزرگ این است : شاد باشید و شادی ببخشید . اگر تمام کارها و وظایفی که ما قرار است انجام دهیم را مجموعه بندی کنیم و به زیر مجموعه های کوچک تر تقسیم کنیم ، مجموعه اصلی این ماموریت شادی است و زیر مجموعه هایش می تواند شاخه هایی از شادی باشد مانند بخشش ، صداقت ، راستی ، پاکی و … که همه این موارد نتیجه اش چیزی به غیر از شاد شدن و شادی بخشیدن نیست و خلاف تمام این موارد چیزی به غیر از غم و غصه و ناراحتی نخواهد بود .
انتخاب با شماست ، تو از خاک آفریده شدی پس به خاک بودنت ببال .