پیرزن و قصه شب یلدا

قصه شب یلدا

در میان پادکست های شادی افزا ، داستان ها و قصه های زیادی را شنیدیم که هر کدامشان پیام و درسی برای ما داشتند ، قصه های گوناگونی را شنیدیم اما نوبتی هم باشد نوبت قصه شب یلدا است ، یلدا و این شب طولانی و قشنگ.

قصه شب یلدا امسال

قصه امروز قصه پیرزنی است که زود مورد قضاوت مردم قرار گرفت و از دست این مردم که در شب یلدا هم قضاوت می کنند . البته ما ایرانی ها سابقه طولانی در غیبت کردن و قضاوت کردن داریم و چه زمانی بهتر از این شب طولانی ، اما از شوخی بگذریم در این سال هایی که گذشت یاد گرفتیم که قضاوت نکنیم ، یاد گرفتیم که عشق بورزیم ، یاد گرفتیم که محبت کنیم و یاد گرفتیم …. . یاد گرفتیم که قصه گوش کنیم ، قصه های کهن ، قصه از دل افسانه ها ، قصه فرهنگ ها و اصالت های سرزمین های دور و نزدیک .

در این شب طولانی باید همه دور جمع می شدیم ، حافظ می خواندیم ، انار و هندوانه می خوردیم و چه شبی می شد ، اما متاسفانه امسال در خانه ایم در جمع کوچک خانواده خود ولی یاد گرفتیم که همچنان امیدوار و شاد  مسیر زندگی را ادامه دهیم .

امیدوارم همگی سلامت و شاد باشید و این روزها سخت به زودی تمام شود و شب یلدا آینده بتوانیم همچنان دورهم این شب زیبا را جشن بگیریم . پادکست امروز هدیه کوچکی است برای جشن های خانگی گرم و صمیمی شما عزیزان .

شادی افزا همیشه آرزو شادی و تندرستی برای شما بزرگواران داشته است و امیدواریم همیشه و در هر شرایطی حال دلتان خوب باشد .

در این پادکست چه می شنویم ؟

در این پادکست داستان کوتاهی از دختری به نام یلدا و پدرش را می شنویم که در یک شب برفی و سرد به خانه پیرزنی مهربان پناه می آورند … ، پیشنهاد می کنم بقیه داستان را خودتان با صدای شیرین بهروزی بشنوید .

خانه هایتان گرم ، دلتان شاد ، یلدا مبارک