در مطالب قبلی بررسی کردیم که انسان ها دو نوع طرز فکر دارند: طرز فکر ایستا و طرز فکر رو به رشد. انسان ها با ذهنیت ایستا در مقابل درد و رنج زانو غم بغل می گیرند و می گویند که همینی که هست من استعداد و توانایی این کار را ندارم، بدشانس هستم و هزار نوع انگ بیچارگی به خود می زنند و انسان هایی با طرز فکر رو به رشد ذهنیت سازنده دارند و فاصله بین خودشان و خواسته ها و آرزوهایشان را فقط کسب مهارت و دانش می دانند و با تلاش هر چیزی برایشان دست یافتنی است.
با درد و رنج های زندگی چکار کنیم؟
زندگی همه انسان ها چهار فصل دارد و در پس هر زمستان سردی بهاری سر سبز با زیبایی های خاص خودش وجود دارد. زندگی سختی و آرامش را درهم دارد و مهم این است که راهکارهای گذشتن از سختی ها را بدانیم تا با موفقیت به آسایش و آرامش برسیم. در این مطلب تعدادی از این راهکارها را بررسی می کنیم.
۱- با ترس هایمان رو به رو شویم
این داستان را اکثر ما شنیده ایم که برای غلبه بر سختی ها باید به دل ترس بزنیم و بهترین راهکار این است که ابتدا ترس های خود را بدون سانسور و صادقانه یادداشت کنیم و بعد برای پیدا کردن راه حل غلبه بر ترس هایمان از خود سوال بپرسیم. برای مثال اگر از بیکار شدن می ترسیم از خود بپرسیم که اگر به هر دلیلی بیکار شدم چکار کنم؟ جواب این سوال ها راه حل هایی است که باعث می شود هنگام بروز اتفاق های غیر منتظره کمتر غافلگیر شویم و بتوانیم کنترل امور را به دست بگیریم.
۲- دوباره بلند شویم
سختی ها و رنج های زندگی مقطعی هستند و بعد از هر زمستان سرد یقیناً بهاری زیبا وجود خواهد داشت فقط کافی است اجازه ندهیم رنج ها و دردهای زندگی ما را از پا در بیاورند. قوی باشیم و دوباره بلند شویم و زندگی را ادامه دهیم.
۳- در بحران ها به سمت عادت های بد نرویم
رو آوردن به عادت های بد در شرایط سخت فقط دردهای ما را بیشتر خواهد کرد. سیگار، الکل فقط دردی را به دردهایمان اضافه خواهند کرد و درمان درد نخواهند بود.مواردی مانند الکل و سیگار لذت های کوچکی هستند که بعد از مدت کوتاهی تبدیل به عادت های مخرب خواهند شد که خود مشکل و درد بزرگی است که رهایی از آن بسیار سخت خواهد بود.
عادت های خوب مانند ورزش، تنفس عمیق گزینه های مناسب تری برای گذر کردن از سختی های زندگی است.
۴- روحیه خود را حفظ کنیم
در مطلب قبل بررسی کردیم که قهرمان واقعی کسی است که از دل رنج ها شادی را بیرون بکشد وگرنه هر انسانی می تواند با مواجهه با سختی ها زانو غم بغل بگیرد. باور کنیم که حتی در سخت ترین شرایط هم می شود کارهایی انجام دهیم که روحیه خود را تقویت کنیم. برای مثال یادآوری خاطرات شیرین گذشته، لبخند زدن، قدردانی و شکرگزار برای داشته های امروزمان.
**زندگی هیچ وقت ایده ال ما نبوده و نخواهد بود اما ناامیدی بخاطر هر سختی و بحرانی باعث نابودی چشم اندازهای آینده مان خواهد شد**
درود بر شما
« زندگی از چیز خوبی بود با گریه آغاز نمیشد » نمیخواهم منکر تمام گفته های قبلی خود باشم و هنوز هم به نیمه پر لیوان نگاه میکنم اما باید واقعیت را هم پذیرفت و آن این است که رنج هم جزیی از همین زندگیست، البته که تعبیر آن میتواند متفاوت باشد، گاهی نبود آسایش و آرامش را رنج تلقی میکنیم و گاهی خود کلمه رنج و درد به تنهایی برایمان معنا پیدا میکند. گاهی تصمیمی میکیریم و به دنبال آن فرایندی را طی میکنیم که در نهایت ممکن است به سودمان نبوده باشد هر چند آن تصمیم را با صحت عقل و رعایت تمامی جوانب گرفته باشیم اما این را باید بدانیم که ما تنها بخشی از اجرای آن تصمیم هستیم و عوامل دیگر در این تصمیم دخیل هستند، حال احساس اشتباه بودن آن عمل میتواند موجبات درد و رنج و خود سرزنشی را فراهم کند و صد البته راه کارهایی که به آنها اشاره کردید میتواند گره گشا باشد ، مقصود از بیان مثال بالا این بود که گاهی تعریف درد و رنج خود کلمه است، گاهی لازم است که برای اینکه دچار این رنج نشویم زودتر دست به کار شویم واقعا « زندگی هرگز ایده ال ما نبوده و نخواهد بود » همان « مرور خاطرات شیرین گذشته ، قدردانی و شکر گذاری برای داشته های امروز میتواند مرهمی برای رنجهایمان باشد » . نویسنده محترم و گرامی از شما سپاسگزارم بابت متنهای بسیار زیبایتان ، خواندن متون شما هم التیامی برای رنج و درد است، سپاس از شما و گروه محترم شادی افزا ، تندرست و شاد باشید.
درود بر شما
سپاسگزارم