بسیاری از انسانها تمایل دارند از این شاخه به آن شاخه بپرند و یا دوست دارند از هر چیزی سر در بیاورند و اطلاعاتی داشته باشند و اولویت های زندگی برایشان خیلی مهم نیست. آیا شما جز این دسته افراد هستید؟ اما بعضی افراد تمرکزشان را روی یک کار یا نهایت چند کار محدود میکنند ، زمان را به قطعات کوچکتری تقسیم میکنند و مهمترین مسائل زندگی را در هر قطعه زمانی مشخص پیدا میکنند و روی آن ها تمرکز میکنند . آیا جز این دسته افراد هستید؟
در این مطلب به این موضوع میپردازیم که چقدر به موفقیت نزدیک تر خواهیم بود اگر جلوی حواس پرتی ها را بگیریم و روی یک کار و نهایت چند کار تمرکز کنیم، و اگر زمان را کنترل کنیم آیا میتوانیم همه چیز را به راحتی مدیریت کنیم؟
بزرگ اندیشی رمز موفقیت است
بزرگ اندیشی ربطی به کمال گرایی ندارد و بزرگ اندیشی تصور یک آینده خیالی و دست نیافتنی نیست ، بلکه ما برای رسیدن به موفقیت های بزرگ نیازمند عمل و فکر هستیم و قبل از هر چیزی باید اعمال خود را بر اساس اندیشه و رویاهای بزرگ تنظیم کنیم پس از بزرگ اندیشی نباید بترسیم.
دانشمندان و بزرگان جهان ثابت کردند که در اوج محدودیتها هم میشود به موفقیت های بزرگ رسید اگر بزرگ بیندیشیم ، اگر در زمان های دور فکر پروازی وجود نداشت و یا اندیشه بوجود آمدن نوری که بتواند تمام تاریکی های دنیا را به روشنایی تبدیل کند به ذهن ادیسون خطور نمیکرد شاید تا به امروز رنگ پرواز در آسمانها و داشتن شب های روشن را نمیدیدیم . دانشمندان آن زمان در اوج محدودیتها اندیشه های بزرگی در سر داشتند تا به اهداف و موفقیت های بزرگ رسیدند پس ما هم در امکانات و فراوانی امروز میتوانید با اندیشههای بزرگ به تمام آن چیزهایی که میخواهیم و دست یافتنی است برسیم.
اولویت های زندگی با اصل ۲۰/۸۰
روی یک کاغذ لیست کارها و برنامههایی را که قرار است در زندگی انجام دهیم را مینویسیم (میدانم بسیاری از ما این لیست را تهیه کردهایم و داریم ) و بعد به ترتیب اولویت آنها را مرتب میکنیم (البته اولویتها را بر اساس اهمیت کارها مرتب میکنیم) و کارهایی که بیشترین تاثیر در موفقیت ما را دارند در ابتدای این لیست قرار میدهیم.
اگر برنامههای کاری خود را با جزئیات و بر اساس اولویتها مرتب کنیم و به ترتیب همان اولویتها کارهای روزانه خود را انجام دهیم ، متوجه خواهیم شد که روزانه خیلی از کارهای داخل آن لیست را انجام نمیدهیم (کارهایی که در اولویت کمتری در آن لیست قرار دارند) و متوجه میشویم که همچنان در مسیر موفقیت هستیم و همچنان زندگیمان با نظم جلو میرود ، این همان قانون ۲۰/۸۰ است . قانون ۲۰/۸۰ می گوید : ” ۸۰ درصد از نتایجی که در زندگی میگیریم به دلیل همان ۲۰ درصد کارهای با اهمیت زندگی است که انجام میدهیم “
“سوال تمرکز” اولویت های زندگی را مشخص میکند
وقتی لیست بالا را آماده کردیم از کجا باید بفهمیم که کدام یک از کارهای داخل آن لیست اهمیتی بیشتری دارند و در اولویتهای بالاتری در لیست قرار میگیرند؟ اینجا است که “سوال تمرکز” به کمک ما خواهد آمد ، سوال تمرکز را میتوانیم به این صورت از خودمان بپرسیم : انجام دادن کدام یک از کارهای داخل لیست باعث میشوند که کارها و امور دیگر کم اهمیت تر شوند؟ برای اینکه بیشتر به ماهیت این نوع سوال پی ببریم ، بیاییم سوال تمرکز را به صورت کلی و جزئی از خود بپرسیم :
سوال کلی تمرکز : چه چیزی را در زندگی میخواهیم انجام دهیم و به دستش بیاوریم؟ (می تواند یک چیز یا چند چیز باشد اما سعی می کنیم تمرکز را بر روی یک چیز قرار دهیم تا اولویت اول مشخص شود و بعد میتوانیم به سراغ اولویتهای بعدی برویم) ” سوال کلی تمرکز” باعث می شود که جهت درست زندگی مشخص شود یعنی این سوال کمک میکند که هدف یا اهداف بزرگ زندگی شناسایی شود مثل : پولدار شدن ، داشتن یک زندگی آرام و شاد و …
سوال جزئی تمرکز : آن چیزی که همین الان میتوانیم انجام دهیم تا به بزرگترین هدف زندگی خود نزدیکتر شویم چیست؟
این سوال انتخاب کارهای درست را بر اساس اولویتهای مهم به ما نشان میدهد ، این کارها میتواند بسیار ساده باشد مانند: یک تلفن کردن ساده و میتوانند بسیار سخت و پیچیده باشد مانند انجام یک پروژه کاری طولانی و سخت ، مهم این است که این کارهای ساده و پیچیده به ترتیب اولویت برای رسیدن به اهدافمان انجام شود .
عادات مثبت را تکرار کنیم تا انسان منظمی شویم
نظم ذاتا در انسانها وجود ندارد و افراد میتوانند در یک مرحله از زندگی نامنظم باشند و در یک مرحله دیگر زندگی منظم شوند ، اجازه بدهید با یک مثال ساده که شاید بسیاری از ما با آن به طور مستقیم برخورد کردهایم توضیح بدهم:
احتمال دارد که پدر ما یا حتی خود ما یک فرد بازنشسته باشیم و همچنان هر روز صبح ساعت ۶ از خواب بیدار میشویم ، طبیعتا در طول سال های کاری خود (قبل از بازنشستگی ) به دلیل اینکه باید هر روز ساعت ۷ صبح در محل کار خود حاضر میشدیم ، هر روز ساعت ۶ صبح از خواب بیدار میشدیم اما حالا که بازنشسته هستیم و دیگر نیاز نیست به محل کارمان برویم چرا همچنان هر روز ساعت ۶ صبح بیدار میشویم ؟
کاملا درست است ، بیدار شدن صبح زود تبدیل به عادت شده است و این دلیل اصلی نظم در انسانها است . (بیدار شدن هر روز در ساعت ۶ صبح ، یک عادت خوب است) اگر ما بتوانیم عادات خوب را در زندگی خود تکرار کنیم به مرور زمان این عادات در شخصیت ما نهادینه می شود و تبدیل به نظم میشود و با افزایش عادات خوب تبدیل به فرد منظمی میشویم که البته هیچ ربطی ندارد که قبل از شکل گیری عادات خوب در گذشته انسان منظمی بودهایم یا خیر .
سخن پایانی قسمت اول
در این مطلب اهمیت اولویت های زندگی و سوالات تمرکز و عادات مثبت را با هم بررسی کردیم و متوجه شدیم که تمرکز کردن بر روی اولویتها چقدر ما را به موفقیتها و اهدافمان نزدیکتر میکند . در قسمت دوم این مطلب موارد بیشتر را با هم بررسی خواهیم کرد .