در مطلب هدف زندگی چیست ؟ متوجه شدیم که هر کسی یک جوهر درون دارد که مخصوص خود او است و هر کسی می تواند کارهایی انجام دهد که از عهده شخص دیگری بر نمی آید . در این مطلب می خواهیم با یافتن جوهر درون ، شادی حقیقی را در زندگی تجربه کنیم و به راحتی استعداد های خود را کشف کنیم و آن را توسعه دهیم .
همه ما یگانه هستیم
هیچ دو نفری روی کره زمین را نمی توانیم پیدا کنیم که شبیه هم باشند . همه ما از نظر تفکر ، ساختار بیولوژیکی و ژنتیک با هم تفاوت داریم ، حتی محیطی که ما در آن رشد می کنیم منحصر به فرد است و محیط اطراف ما در دوره زمانی خاصی که در آن زندگی می کنیم فقط مخصوص خود ماست و هیچ شخص دیگری نمی تواند جای ما باشد .
در حقیقت هیچ شخص دیگری در این دنیا نیست که دقیقا دوستان ما ، همسایگان ما و همکلاسی های ما را داشته باشد و حتی اگر شخص دیگری مانند برادر دوقلو ما هم در محیط مشابه ما زندگی کند ، تاثیرات محیط اطراف برادر دوقلویمان با ما کاملا متفاوت است و این یعنی ما در این دنیا کاملا یگانه و بی همتا هستیم و باید هر لحظه برای این منحصر به فرد بودن شکرگزار خداوند باشیم .
جامعه می تواند شادی حقیقی را از ما بگیرد
من واقعا قصد ندارم که بگویم که جامعه (خانواده ، اجتماع و دوستان ) برای همه انسان ها مضر است و روند ثابت و انعطاف ناپذیری جامعه باعث از دست دادن فرصت های زیادی برای همه انسان ها شده است و می پذیرم که شرایط و موقعیت ها برای همه یکسان نیست . حالا بیاییم با چند مثال این موضوع را بیشتر بررسی می کنیم : مثلا یک جراح قلبی که الان به عنوان یک متخصص حرفه ای مشغول فعالیت است و انسان کاملا موفقی است را در نظر بگیریم ، او روند ثابت جامعه را طی کرده است یعنی دوران کودکی به مدرسه رفته بعد بزرگتر شده به دانشگاه و مراحل مشخص تحصیلی و کاری را طی کرده تا هم اکنون یک جراح متخصص است .
اما قصه آشنا ادیسون این انسان شناخته شده در تاریخ همانند این جراح قلب نیست . ادیسون اگر مثل بسیاری از انسان های دیگر روند ثابت برنامه ریزی شده جامعه را طی می کرد هیچ وقت به مخترع بزرگی تبدیل نمی شد . پس این نسخه ای نیست که بشود برای همه یکسان پیچید. اما شادی حقیقی و مسیر درست زندگی برای بسیاری از ما این است که در روند ثابت و مشخص جامعه قرار نگیریم و فرصت های زندگیمان را با دقت ببینیم و طبق آن فرصت ها ، علایق و جوهر درونی خود ، مسیر درست زندگی را انتخاب کنیم .
چرا باید از منطقه امن خود خارج شویم ؟
شاید این جمله را بارها شنیده ایم که باید از چهارچوب های مشخص و منطقه امن خود خارج شویم . دلیل آن چیست ؟ مگر الان موقعیت و شرایط زندگی ما بد است ؟ خروج از منطقه امن زندگی ربطی به خوب یا بد بودن زندگی ندارد . ما باید از منطقه امن خود خارج شویم تا بتوانیم استعدادهای نهفته خود را شکوفا کنیم . هر کدام از ما دارای توانایی ها و استعدادهای فراوان و منحصر به فردی هستیم و باید در موقعیت و شرایط درست قرار بگیریم تا بتوانیم به نحو احسنت از این استعدادها و توانایی ها استفاده کنیم.
بعضی وقت ها عواملی وجود دارد که مانع شناخت دقیق این استعدادها می شوند و اگر نتوانیم این موانع را کنار بزنیم شاید هیچ وقت نتوانیم توانایی و استعدادهای خود را کشف و شکوفا کنیم . پول و تحصیلات نقش مهمی در کشف توانایی ها و استعدادهای ما دارند .چه بسیارند انسان هایی که به دلیل نداشتن پول نتوانسته اند در محیط آموزشی خوبی قرار بگیرند و یا انسان هایی که حتی با داشتن پول محیط آموزشی مناسبی در دسترس آن ها نبوده است که به بهترین شکل آموزش ببینند.
با خروج از منطقه امن خود هر غیرممکنی ، ممکن می شود .
طبیعتا بعضی ها بر این باورند که پول و تحصیلات بدست آوردنی است و اگر دنبال بهانه هایی باشیم که ما امکانات نداشتیم و نتوانستیم پیشرفت کنیم هیچ وقت معنی موفقیت را نمی فهمیم و به شادی حقیقی نخواهیم رسید . من هم کاملا با این حرف ها موافقم اما نداشتن امکانات برای افرادی بهانه می شود که آن ها هم با این حرف ها موافق باشند و بیرون آمدن از منطقه امن زندگی هم در جهت تایید جمله های بالا است اما متاسفانه بعضی از ما انسان ها نمی خواهیم بپذیریم که اگر بخواهیم هر غیرممکنی ممکن می شود.
جامعه و ارزش های آن عامل دیگری است که باعث می شوند شناخت کاملی روی استعدادها و توانایی های خود پیدا نکنیم. مثلا در عرف و ارزش های جامعه ایرانی خیلی نمی توانیم بپذیریم که یک زن بتواند راننده کامیون یا اتوبوس شود و می بینیم که در همین سرزمین زنان محدودی هستند که از منطقه امن خود خارج شده اند و در حال حاضر رانندگان ماشین های سنگین موفقی هستند.
پیشنهادات کاربری
راه حل تمام این محدودیت ها این است که باید از منطقه امن خود خارج شویم . از هر فرصتی برای کشف استعدادهای خود استفاده کنیم ، در دوره ها و کلاس های مختلف تاجایی که می توانیم شرکت کنیم ، با افراد جدید ملاقات کنیم و از تجربیات ارزشمند آن ها در زندگی خود استفاده کنیم و در نهایت تا می توانیم سفر برویم که از قدیم گفته اند بسیار سفر باید تا پخته شود خامی .
سخن پایانی قسمت اول
در این قسمت شناخت بهتری روی خودمان پیدا کردیم و متوجه شدیم که هر کدام از ما انسان های منحصر به فرد و یگانه ای هستیم . فهمیدیم که باید استعدادها و توانایی های نهفته خود را کشف و شکوفا کنیم و راهکارهایی را باهم بررسی کردیم . در قسمت بعدی این مطلب به بررسی مسائل دیگری خواهیم پرداخت و با هم بیشتر بررسی خواهیم کرد که یافتن جوهر درون چگونه ما را به شادی حقیقی می رساند .