بسیاری از انسان ها دائما در حال فرار هستند با این تصور که بتوانند به مکانی پناه ببرند که به آرامش برسند و غافل از اینکه حقیقت همیشه همراه ما هست و به خودمان دروغ می گوییم زیرا می خواهیم حقیقت را نبینیم. شاید در ظاهر منکر آن می شویم که حقیقت را نمی پذیریم ولی وقتی تقصیر را گردن این و آن می اندازیم مفهومش این است که از حقیقت فرار می کنیم و مسئولیت زندگی خود را نمی پذیریم.
به خودمان دروغ می گوییم چون درد حقیقت بی صداست
قبل از اینکه درمانی صورت بگیرد باید درد را پیدا کنیم و پیدا کردن علت دروغ هایی که به خود می گوییم می تواند در پیدا کردن درد به ما کمک کند. اشتباه نکنیم درد همان حقیقت نیست بلکه نپذیرفتن حقیقت درد است. در مطلب قبل تفاوت شنونده معمولی با درمانگر را بررسی کردیم و متوجه شدیم که درمانگر به ما کمک می کند که به جای اینکه اعتقاداتمان را بگوییم احساساتمان را بیان کنیم، کاری که بسیاری از ما در حالت عادی انجام نمی دهیم و از آن طفره می رویم و تلاش می کنیم تخیلات خود را پر و بال دهیم تا حقیقت را آن طور که دوست داریم به تصویر بکشیم و شاید موقتا حالمان هم خوب شود اما وقتی دوباره به حالت عادی بر می گردیم می بینیم که حقیقتی را که دوست نداریم همچنان وجود دارد و ما را عذاب می دهد.
دنیا صحنه ایده آل های ما نیست و این یک خیال واهی است که همه آدم ها آن طور که ما می خواهیم رفتار کنند. اما می توانیم انسان هایی که تقصیرها را گردنشان می اندازیم آینه های خودمان تصور کنیم و خودمان را در آن ها ببینیم و به حقایق درون خود بیشتر رو به رو شویم. شاید قسمتی از تغییرات اشتباهی که در ما شکل گرفته نتیجه آموزش اشتباه بوده است اما مسئولیت زندگی ما با خودمان است و انداختن تقصیرها گردن این و آن برای فرار از بار مسئولیت زندگی باعث رشد ما نخواهد شد و بدین نحو روز به روز از حقیقت فاصله می گیریم و میزان رنج ما متناسب با فاصله ما از واقعیت است.
درود بر شما
اندر مضرات دروغ و دروغ گویی به هر شکل و هر نحو و هر مکان و هر زمان بارها و بارها گفته اند شنیده ایم خوانده ایم دیده ایم آنچنان که دیگر همه میدانیم که ناپسند است و به عقیده من دومینوی تمام گناهان دیگر همین دروغ است و در تمام ادیان آسمانی و زمینی و هر آنچه میدانیم نیز انرا منع کرده اند ولی متاسفانه جسته و گریخته همچنان استفاده میکنیم علی الخصوص دروغهای رایج چطوری ؟ خوبم؛ و نیستیم و بسیار موارد دیگر که البته خیلی هم برای شنونده و گوینده ضرر ندارد ، البته که در هر شرایطی دروغ بد و ناپسند است، گروهی از روانشناسان آرزوی دور از دسترس را در دسته دروغهایی در نظر میگیرند که انسان به خودش میگوید آنها اعتقاد دارند که مثلا من با شرایط و دانش امروزم نمیتوانم رییس کمپانی مرسدس بنز بشوم که قطعا درست میگویند و اگر من این آرزو را برای خودم داشته باشم و به باد این ارزو بخوابم به خودم دروغ گفته ام البته من این نظر را ندارم و اعتقاد من این است اگر برای پیدا کردن ماه خود را به آسمان پرتاب کنی حتی اگر به ماه نرسی در میان ستارگانی، حتما داستان پیرزن خریدار یوسف را شنیده اید که در زمره خریداران یوسف قرار گرفت ، آرزوهایی که خیلی بزرگ است دروغهایی هستند که ما هر روز به خودمان میگوییم و میدانیم که رسیدن به آنها تقریبا غیر ممکن است اما قدرت ذهن و تلاش و پشتکار را هرگز دست کم نگیرد و به آن کنی شانس و اقبال و طالع و گردش دوران را نیز اضافه کنید و آرزوی بزرگ و دست نیافتنی کنید هر چند میدانیم که ممکن است به خودمان دروغ گفته باشیم، به اعتقاد من حتی داشتن رویای بسیار بزرگ شیرین هم ، شیرین است . مثلا اینکه آرزو کنیم در هیچ نقطه جهان جنگی نباشد این آرزو فقط دروغی است که میدانیم نمیشود متاسفانه اما همین آرزو هم کام ما را شیرین خواهد کرد
بسیار ممنون و سپاسگزارم از نگارنده ارجمند و دوست محبوب و خوبم از خواندن متنهای شما لذت میبرم و هر وقت میخوانم نوع نگارش شما ذهن مرا به چالش میکشد سپاس از شما و گروه محترم شادی افزا شاد و تندرست باشید
درود بر شما
سپاسگزارم