متاسفانه حال زمین خوب نیست و ما انسان ها به عنوان آفریده های هوشمند و دانا و توانای این کره خاکی نقش بسزایی در بدی و خوبی حال زمین داریم که رابطه مستقیم با حال خودمان دارد. امروز قرار است یک کار ساده را شروع کنیم که اگر تا به امروز این کار ساده و ارزشمند را انجام می دادیم از امروز سعی کنیم بیشتر این موضوع را ترویج کنیم.
با تفکیک زباله حال زمین را خوب کنیم
روی سخنم با افرادی است که تا به امروز زباله های خشک و تر را از هم جدا می کردند و در حقیقت موضوع بازیافت را کاملا جدی می گرفتند. به نظر من این موضوع در دنیای امروز یک امر کاملا بدیهی و لازم است و افرادی که تا به امروز تفکیک زباله انجام نمی دادند باید حتما در رفتار خود تجدید نظر کنند.
اکنون که همه ما زباله تر و خشک را جدا می کنیم و زباله های خشک را به ماموران بازیافت تحویل می دهیم به سراغ زباله های تر می رویم که فکری به حال این همه زباله کنیم که هر روز تولید می شود. خوشبختانه می توانیم با یک کار ساده حجم زباله های تر خود را بیش از ۸۰ درصد کاهش دهیم.
چگونگی تولید خشکاله و کمپوست
از امروز پوست میوه های سالم و سبزیجات دور ریز (بدون کپک)، تفاله های دمنوش و چای (به غیر از چای سیاه و قهوه) را روی کارتون یا درون سینی پهن کنیم و در زمستان در روی بخاری، کنار شوفاژ یا هر جای گرم دیگری و در تابستان هم در فضای باز زیر نور خورشید در کمترین زمان خشک کنیم. این ها را به اصطلاح خشکاله می گویند که بهترین مواد غذایی برای دام می باشند و تصور کنیم چه ویتامین هایی وارد بدن دام می شود و ما می توانیم چه گوشت لذیذی را نوش جان کنیم.
پوست تخم مرغ، قسمت های خراب میوه ها و سبزیجات، چای سیاه و قهوه را می توانیم با مقداری برگ در باغچه خانه خود چال کنیم تا به مرور زمان تبدیل به کمپوست شوند. تمام موارد بالا را سازمان ها و ارگان های مربوطه درون شهر خودمان با اشتیاق از ما تحویل خواهند گرفت.
اگر پس مانده های غذا(برنج، استخوان) را هم با عشق در یک مکان مشخص تقدیم حیوانات شهرمان کنیم به راحتی با رعایت نکات ساده بالا به سمت تولید کمترین پسماند خانگی آن هم بدون هیچ گونه شیرابه ای قدم برداشته ایم.
حال تصور کنیم حتی یک روز در چنین زمینی زندگی کنیم، چه حال خوبی دارد
حالمان خوب است اگر باشی دوباره عاشقم
قدر تو دانیم، شوی باز هم دوباره همدمم
حالمان خوب است اگر هر لحظه زیباتر شوی
گر بخندی گل بروید از همه پیراهنت
حالمان خوب است اگر این بار هم باور کنی
عشق جاریست از وجودم گر تو باشی مال من
درود بر شما
یادم می اید وقت کودک بودم یا حتی نوجوانی تو اولین فرصت برای دیدار با پدر بزرگ و مادر بزرگم راهی روستا میشدیم هنوز احترام آنها به اب و خاک و زمین در ذهن من است برای استفاده از هر چیز برنامه داشتند یادم می اید که چیزی به عنوان دور ریز یا زباله یا هر چیز شبیه آن نداشتند تقریبا همه چیز مصرف میشد تا تمام شود تازه باقی مانده تمام باقی مانده ها کود میشد که مصرف کشاورزی داشت آن روز دنیا بدون پلاستیک بود یا بهتر بگویم کم پلاستیک بود با گسترش ارتباطات زندگی روستایی هم تحت تاثیر زرق و برق شهری و همچنین تولیدات پلاستیکی که هم ارزان بود و هم سبک بود و هم در دسترس و حتی کم جا اکنون سر هر کوی و محله ای یک سطل زباله میبینیم که هم فضا را زشت کرده و هم اثرات منفی بر روی روان ما میگذارید البته به جز پلاستیک چیزهای دیگری هم هست ، متن شما و توضیحات شما در مورد استفاده درست از چیزی که ما نامش را زباله میگذاریم و در عین حال چیزی قابل بازیافت است مرا به آن زمان برد ، کاملا با صحبتهای شما موافقم و چه زمان مناسبی را برای این متن پیدا کردید نزدیکی امروز به اسفندگان روز زن ، زمین و زایش هر کس را به فکر فرو میبرد که نیاکان ما ارزش استفاده از زمین را که منبع بزرگ زایش و تولید است به نیکی میدانستند و آن را همطراز با مادر ، همسر ، خواهر و دخترانمان قرار دادند که آنها هم سنبل محبت مهربانی و بخشش و زایش هستند از این رو جایگاه زمین همانطور که فرمودید در پرورش روح و روان تاثیر زیادی دارد
متن امروز شما راهکارهای بسیار درستی پیش روی ما قرار داد ولی اجازه بدهید که در مورد بخش انتهایی متن شما کمی تغییرات ایجاد کنیم ؛ همانگونه که حتما میدانید انسانها خواسته یا ناخواسته در اکوسیستم اطرافش تغییراتی ایجاد کرده است که بعضی از آنها به ضرر محیط زیست است و انفاقا ریختن استخوان برای سگ و گربه و همچنین دانه های خوراکی پسمانده برای پرندگان از این دست انفاقات است تولید مثل سریع، فراموش کردن غریزه شکار ، رشد جثه بیش از حد بدلیل تنبلی در پیدا کردن غذا و …. باعث شده که حیات وحش به خطر جدی بیافتد ، البته که همه شما در این موارد از من بیشتر اطلاعات دارید
بسیار ممنون و سپاسگزارم از نویسنده دغدغه مند و دانشمند گرانقدر که باعث مرور خاطرات کودکی من شد ، انگار عطر تنور مادربزرگم در مشامم پیچید و همچنین عوامل و دست اندرکاران ساعی و پرتلاش شادی افزا سپاس
درود بر شما
ممنون از توضیحات کاملتان و دنیای زیبای کودکیتان که برایمان نوشتید.
با تذکر بجای شما برای انتهای متن کاملا موافقم اما به ناچار از بین بد و بدتر گزینه ای را انتخاب کردم . خارج از غریزه شکار حیوانات، نوع پخت، سرخ کردن غذاها، ادویه هایی که ما انسان ها به غذا می زنیم برای حیوانات مضر هستند اما گسترش بیش از اندازه شهرها و نابودی طبیعت به دست ما انسان ها در نابودی خانه و کاشانه این حیوانات دوست داشتنی که اکنون شهرنشین شده اند نقش بسزایی داشته است. گله ای نیست از گربه های کوچه مان که کیسه های زباله را پاره می کنند تا چیزی برای خوردن بیابند و شاید حداقل کاری که می توانیم برای خودمان و این حیوانات انجام دهیم غذای آن ها را جداگانه در ظرفی تقدیمشان کنیم که کار ماموران دوست داشتنی شهرداری را بیش از این سخت نکنیم و آسیب کمتری به شهر پر هیاهویی که ساختیم بزنیم اما باز هم عرض می کنم با غذا دادن به حیوانات همانند شما فکر می کنم و مخالف هستم .
با سپاس فراوان