باور چیست ؟ چیزهایی که مغز ما انتخاب می کند که آن ها را درست بداند، یعنی من می توانم چنین کاری را انجام دهم. مغز انسان ها تغییر می کند پس نگوییم که نمی توانم، بگوییم که هنوز نتوانستم. با تمرین، استعداد را در خودمان ایجاد کنیم. استعداد توانستن و نتوانستن نیست بلکه سرعت یادگیری است و این ها می شود باورهای ما.
چرخه ABC باورها
شاید داستان قدیمی دانش آموزانی را شنیده باشید که تصمیم می گیرند به معلم خود بیماری تلقین کنند و بعد از ورود معلم به کلاس یکی از دانش آموزان می گوید آقا اجازه رنگ روی صورتتان نیست. معلم در جواب می گوید نه من خوبم بشین و پشت سر آن یکی دیگر از دانش آموزان می گوید آقا چرا صداتون گرفته؟ و این ماجرا با مخالفت معلم و تلاش دانش آموزان ادامه می یابد. اینجا یک اتفاق توسط دانش آموزان شکل گرفته است (A) و تصمیم نهایی را باور معلم می گیرد (B) که آیا تلقین های دانش آموزان می تواند باور معلم را از یک فرد سالم به یک فرد بیمار تغییر دهد و بالاخره انقدر این ماجرا ادامه دار می شود که معلم احساس می کند بیمار شده است و به بیمارستان منتقل می شود (C) .
مثال دیگر، اتفاق: در ایران تورم وجود دارد. باور من: این اوج تورم است و مگر بدتر از این هم می شود. احساس: دائما دارم ناله می کنم و با خودم می گویم دیگه ایران جای زندگی نیست و این ناراحتی و اعصاب خوردی را همیشه با خودم حمل می کنم نتیجه: هیچ کاری به غیر از غصه خوردن و ناله کردن انجام نمی دهم و افسرده می شوم.
و اما همین مثال، اتفاق: در ایران تورم وجود دارد. باور من: همیشه در ایران تورم بوده و بسیاری از انسان ها در همین تورم بهترین زندگی ها را دارند، پس من هم می توانم و نتیجه: می گردم و راهی پیدا می کنم که در همین شرایط تورم ایران زندگی موفق و شادی را تجربه کنم.
باورها داستان هایی هستند که ما برای خودمان تعریف می کنیم، به دنبال درستی و نادرستی باورها نباشیم بلکه بررسی کنیم که آیا این باورها ما را به اهدافمان می رسانند؟ کمی دقت کنیم، عصبانیت، حسادت، گناه، خوشحالی، افسردگی، رنجش، خجالت، همدلی و… ، این ها همه از باورهای ما شکل می گیرند.
و حالا نوبت شماست، از نگاه شما باور چیست و شما چگونه رفتار می کنید؟