از زمانی که به خودمان دروغ نگوییم و خود را فریب ندهیم، می توانیم حقیقت را با آغوش باز پذیرا باشیم. اما لازمه این کار این است که با مواردی که باعث فریب دادن خودمان می شود مقابله کنیم.
بی ارزش سازی و بی ارزش بودن
همانطور که بی ارزش سازی دیگران می تواند آسیب رسان باشد بی ارزش بودن ما برای دیگران هم به ما صدمه می زند. احساس بی ارزشی یعنی توقع بیشتر، توقع بیشتری که ما از دیگران داریم یا دیگران از ما. صدمه زدن به خودمان از جایی شروع می شود که دیگران ما را بی ارزش خطاب می کنند و ما تلاش می کنیم انسانی آرمانی آن ها باشیم و از واقعیت خودمان فاصله می گیریم.
حقیقت این است که مشکل از کمال گرایی دیگران نسبت به ما است و ما هستیم که تلاش می کنیم که به فردی ایده آلی تبدیل شویم که دیگران می خواهند و در نتیجه آسیب می بینیم.
مخالفت با دیگران
دلیل مخالفت ما با دیگران و دنیای بیرون این است که در اکثر مواقع دیگران را نمی بینیم و ذهن به صورت احساسی یک پیش پنداشتی از دیگران می سازد که در علم روانشناختی همان دفاع است. دفاع روشی است برای تحلیل، تفسیر، مسدود کردن و فیلتر کردن دنیا و انسان ها. این روش دفاعی که ما آن را حقیقت می خوانیم با واقعیت بسیار فاصله دارد و یک جور غفلت است.
این غفلت ها را گاهی در قالب بهانه تراشی ، اعتراض و فرافکنی نمایش می دهیم و آن را اعتقادات خود می دانیم. داستان این است که اگر متوجه هستیم که این ها تصویرهای ذهنی ما هستند و چیزهایی نیستند که می بینیم پس بهتر است که بیشتر از این خودمان را فریب ندهیم و آن ها را رها کنیم و اگر واقعا متوجه این موضوعات نمی شویم هیچ ایرادی ندارد و ما نیاز داریم شخص متخصصی(درمانگر، روانشناس) به ما کمک کند.
درمانگر خودمان باشیم
خوشبختانه ما در اکثر مواقع می توانیم درمانگر خودمان باشیم و قدم اول این است که بخواهیم و بعد خوب ببینیم و خوب گوش دهیم. متاسفانه بیشتر به جای خوب گوش کردن و خوب دیدن، قضاوت می کنیم و توقع داریم. دوست داریم همه چیز با باورهای ما مطابقت کند و از این رو قضاوت می کنیم و توقع داریم. خوب گوش دادن کار آسانی نیست و بعضی اوقات ما به خودمان هم گوش نمی دهیم و این باعث می شود که بلند صحبت کنیم، تند صحبت کنیم و اجازه صحبت به دیگران را نمی دهیم. در حقیقت ما فقط به افکار ذهن خودمان گوش می دهیم و این راه فراری است از احساسات درونی مان که نیازمند این هستند که خوب به آن ها گوش دهیم.
گوش کردن در ظاهر شاید ساده باشد اما پیچیدگی های خاص خود را دارد. برای خوب گوش دادن باید بدون تصویرسازی ذهنی، بدون قضاوت و با اعتماد به شخص مقابل و با ذهن خالی فقط بشنویم.
در نتیجه برای پذیرش حقایق باید نه احساس بی ارزشی کنیم و نه دیگران را بی ارزش سازیم – با دیگران و دنیای بیرون مخالفت نکنیم(باورها و اعتقادات هر شخصی ارزشمند و قابل احترام است) – بدون قضاوت و توقع، خوب گوش دهیم و خوب ببینیم.
درود
جمله ای که بی شک همه ما شنیده ایم و به نوعی نگاه عده ای شده که از نظر من ناپسند است و آن این است ؛ حقیقت تلخ است یا به زبانی عامه تر « حقیقت تلخه » از نظر من اصلا اینطور نیست و نه تنها حقیقت تلخ نیست بلکه بسیار هم شیرین است و اصلا «احلی من العسل » برای آنانی که نگران عواقب کارهایشان هستند خوب به الطبع ممکن است حقیقت تلخ باشد و از آن بگریزند و یا خود و دیگران را فریب بدهند، این را میدانیم که هر انسانی به هر شکل ممکن است خطا کند و انسان ممکن الخطاست و به جز مواردی که برای هر کسی جبر جغرافیایی هستند در مورد باقی موارد زندگی خود ممکن است اشتباه کند ولی باید بپذیرد که از او اشتباه سر زده و حقیقت این است که رخ داده است، به تغییر صورت مسئله چیزی تغیییر نخواهد کرد و اما حال که میدانیم که ممکن است هر کس خطا کند چرا برخورد ما با شخص خطا کار اینگونه باشد که او را به سمت کتمان حقیقت سوق دهیم ؟ خودمان با سهل انگاری انسان خطا کار میسازیم شاید رفتار متقابل خودمان است که نمیتوانیم و یادمان میرود هر کسی اشتباه خواهد کرد پس بستری فراهم کنیم که بتواند راحت و آسوده حقیقت را بازگو کند، طرد نکنیم ، ببخشیم که خدا بخشنده و بخشایشگر است، گاهی لازم است حصاری که دورمان را احاطه کرده بشکنیم، بگذاریم که حقیقت مانند غنچه بشکفد گل بدهد، حال میبینیم حقیقت شیرین است و اصلا از ابتدا هم شیرین بود
بسیار سپاسگزارم از استاد ارجمند و نگارنده گرامی، شعر از استاد کدکنی خواندم که به شخصیت و نگرش شما نزدیک است تقدیم دیدگاه پر مهرتان میکنم
گر تو خاموش بمانی
چه کسی خواهد بود ؟
که گواهی بدهد :
«اینجا ، بودند
عاشقانی که زمین را به دگر آیینی
خواستند آذین ببندند و
چه شیدا بودند»
باز هم سپاس از شما و گروه پر مهر شادی افزا
تندرست و شاد باشید
درود بر شما .
از لطف و توجه شما بسیار سپاسگزارم.
برای خود من موضوع حقیقت بسیار جذاب است و بسیار استفاده کردم از نکات تاثیرگذاری که در نوشته خود به آن اشاره کردید . حتما در مطالب بعدی در این مورد بیشتر می نویسم و بی صبرانه منتظر نوشته های ارزشمندتان هستم.
سپاس فراوان