ذهن ما دو شخصیت دارد که هر کدام از این شخصیت ها قسمتی از مغز ما هستند. اکثر رفتار و عکس و العمل هایی که انجام می دهیم بر اساس این دو شخصیت شکل می گیرند. معرفی می کنم: شخصیت اول: حسی، اتوماتیک – شخصیتی پر جنب و جوش که در اکثر مواقع سریع عکس العمل نشان می دهد. شخصیت دوم: متفکر، خود آگاه که بیشتر علاقه دارد سنجیده عمل کند.
با شخصیت های ذهن بیشتر آشنا شویم
در یک صبح بهاری در یک هوای مطبوع در یک خیابان خلوت و دور از هیاهو قدم می زنیم و ناگهان صدا جیغ بنفشی آن فضای آرام را متلاشی می کند، بدون فکر و به صورت کاملا اتوماتیک به سمت صدا بر می گردیم. چه اتفاقی افتاده؟ کمی نگران می شویم و شاید هم بیشتر، نگران امنیت و آرامش خودمان و صاحب صدا می شویم. این شخصیت اول ذهن ما است، میراثی از گذشتگان که برای بقا بسیار لازم و ضروری است. و اما شخصیت دوم ما به این سرعت تصمیم نمی گیرد، کمی فکر، شاید کمی بررسی و صد البته که تمرکز بسیار لازم است.
اگر در جمعیتی به دنبال شخص خاصی هستیم، شخصیت دوم ذهن ما سعی می کند تصویرسازی کند و هر چه که لازم است را از آن فرد به خاطر بیاورد. اندیشمندانه و با دقت بررسی می کند تا فرد مورد نظر را پیدا کند. سرعت پیدا کردن آن فرد با تمرکز رابطه مستقیم دارد (البته اگر فرد مورد نظر در آن جمعیت باشد و جستجوی ما نتیجه مثبتی داشته باشد) تمرکز گویی در شخصیت دوم ذهن ما چنان نقش دارد که ما انگار چیزی غیر از آن شخص مورد نظر را نمی بینیم و تا وقتی آن فرد را پیدا نکنیم حتی صداها را هم نمی شنویم. همه ما بارها به شکل های مختلف این تجربه ها را در زندگی داشته ایم، بله این نتیجه فعالیت شخصیت دوم ذهن است.
شناخت درست همیشه ما را در مسیر صحیح قرار خواهد داد و چه چیز بهتر از شناخت ذهن و مغزمان.
درود بر شما
نمیدانم چرا بی اختیار یاد این داستان افتادم
«روزی مجنون از سجاده شخصی عبور می کرد.مرد نماز را شکست و گفت : مردک! درحال راز و نیاز باخدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی؟مجنون لبخندی زد و گفت:عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم و تو عاشق خدایی و مرا دیدی!»
شاید بتوانیم ذهن را حس ششم بنامیم این مختصرترین بیان در خصوص ذهن است .
نویسنده محترم بسیار از زحمات شما سپاسگزارم و همچنین از گروه محترم شادی افزا تندرست و شاد باشید
درود بر شما
سپاسگزارم