امیدوارم همچنان داستان راهبان سیوانا را به یاد داشته باشید. دو تکنیک گل رز و تفکر مخالف را با هم بررسی کردیم و اکنون تکنیک راز دریاچه را یاد می گیریم. برای اینکه مطمئن شویم که افکارمان مثبت و خالص است از این تکنیک استفاده می کنیم.
تکنیک راز دریاچه
راهبان سیوانا به کنار دریاچه می روند و تصویر خواسته هایشان را درون آب زلال دریاچه رسم می کنند. آن ها در آب دریاچه می دیدند که به خواسته هایشان رسیده اند و لذت و شادی رسیدن به اهداف و آرزوهایشان را احساس می کردند.
دریاچه یک نماد است و ما می توانید در هر مکان خلوت و ساکتی این کار را انجام دهیم و تصور کنیم به تمام اهداف و خواسته هایمان رسیده ایم. اگر به دنبال ارتقا کسب و کار خود هستیم این زیبایی را در ذهن خود به تصویر بکشیم و ببینیم که موفق شده ایم و مشتریان از خدمات و محصولات ما رضایت کامل دارند. اگر می خواهیم ازدواج موفقی داشته باشیم تصور کنیم که با همسر ایده ال خود ازدواج کرده ایم و زندگی شاد و لبریز از آرامش و آسایش را داریم.
تصویر ذهنی دیگران را ترسیم نکنیم
همه ما متاسفانه این کار را بسیار انجام می دهیم و افکار دیگران را در ذهن خود ترسیم می کنیم، تصویری را در ذهن خود رسم می کنیم که تصور می کنیم دیگران به این صورت درباره ما فکر می کنند. این تصویرسازی یک جور نگرانی است که ساعت ها درگیر این افکار می شویم که فقط ذهن را آشفته می کنند و ۹۰ درصد این افکار هم اصلا وجود ندارند اما اکثر ما قدرتمندانه این افکار را در ذهن خود به زیبایی ترسیم می کنیم. این تصاویر فقط در صورتی می توانند تاثیرگذار باشند که مثبت باشند و ما هم آن ها را باور داشته باشیم و در غیر این صورت افکار مخربی هستند که به مرور زمان باعث بیماری های روحی و جسمی می شوند و هیچ خاصیت دیگری ندارند.
تمرین، تمرین، تمرین
شاید در ابتدا افکار منفی اجازه ندهند که بتوانیم تمرکز دقیقی روی افکار مثبت خود داشته باشیم و این احتمال وجود دارد که کلافه شویم اما نباید رها کنیم و همچنان تلاش کنیم که روی افکار مثبت خود تمرکز کنیم و رویاها و اهدافمان را به تصویر بکشیم. ذهن ما توانایی این را دارد که هر ایده و فکری را تبدیل به واقعیت کند، بنابراین هر چقدر تصویر اهداف و آرزوهایمان شفاف تر، دقیق تر و باور پذیرتر باشد احتمال اینکه در دنیای واقعی هم خواسته ها به حقیقت تبدیل شوند بیشتر است.
درود بر شما
ادبیات حاصل جمع علم sience و دانش knowledge و آن هم ادبیات باختر یا همان مغرب زمین که در علم گالیله و ارشمیدس و …. را دارد و دانش سقراط و افلاطون و فروید و … را دارد و اما در این متن برگرفته از این کتاب زیبا که با زحمت زیاد جنابعالی نکته برداری شده دقت کردم غزلی از رند شیراز به یادم آمد
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره تو به مضراب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و می ناب میزدم
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
بر نام عمر و دولت احباب میزدم
حتی حافظ هم این در خیال خود نقش رخ یار میزد و هر روز عاشقی را تمرین میکرد تا به قول خودش « خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام » و حتما شادی را در این کار میدید و جستجو میکرد
نمیدانم چقدر فاصله این غزل تا این داستان بود لیکن این را میدانم اگر رویایی را عاشقانه دنبال کنیم حتما انرا حس خواهیم کرد
بسیار سپاسگزارم از متن زیبا و تاثیر گذار شما و همچنین تشکر میکنم از گروه محترم شادی افزا
درود بر شما
سپاسگزارم