در مطلب قبل متوجه شدیم که قسمت میانی مغز وظیفه آزاد سازی هورمون های مغز را به عهده دارد اما این هورمون ها چه ارتباطی به حال خوب و بد ما دارند؟ چگونه با آزاد سازی به موقع خود به حفظ بقاء و زنده ماندن ما کمک می کنند؟
نیازهای ما با هورمون های مغز در ارتباط هستند
در مطالب قبل فهرست یکسری نیازها را تهیه کردیم مانند: آزادی، عشق و محبت، درک شدن، تفریح و سرگرمی، کنجکاوی، رشد و شکوفایی، موفقیت، آرامش، امنیت و… . برای مثال اگر جمعی ما را نپذیرند و درک نشویم در این زمان مغز هورمون کورتیزول آزاد می کند و هشدار خطر به ما می دهد که در این جمع جایگاهی نداریم و درک نمی شویم پس باید کاری انجام دهیم. آزادسازی این هورمون برای حفظ بقاء لازم است اما طبیعتا حال ما را بد می کند. و اگر در مکانی احساس می کنیم دیگران ما را دوست دارند هورمون اوکسی توسین آزاد می شود و این حال خوب را به ما هدیه می دهد.
پس مغز در راستای وظیفه اصلی خود یعنی حفظ بقاء و زنده ماندن با آزاد سازی هورمون ها ما را خوشحال و سرزنده یا غمگین و ناراحت می کند.
قسمت های مختلف مغز و وظیفه هر کدام
مغز هر انسانی به سه قسمت اصلی تقسیم می شود: قسمت پایین مغز یا همان مغز قدیم (خزنده) که وظیفه اصلی آن حفظ بقاء است که به نوعی فرمان اصلی را این قسمت برای تصمیم گیری صادر می کند. قسمت میانی مغز (لیمبیک) که بخش احساسی مغز است و قسمت بزرگ و رویی مغز به نام لایه بیرونی یا مغز جدید (کورتکس) که قسمت منطقی مغز است.
هر اطلاعاتی که وارد مغز ما می شود ابتدا لایه بیرونی مغز این اطلاعات را دریافت می کند و بعد این اطلاعات به لایه میانی و در آخر به مغز قدیم منتقل می شود. مغز قدیم این اطلاعات را بررسی می کند و در راستای حفظ بقاء و تجربیات گذشته تصمیم می گیرد و نتیجه تصمیم گیری را به قسمت میانی مغز انتقال می دهد. قسمت میانی مغز این نتیجه را به صورت یک حس خوب یا بد با آزادسازی هورمون های مختلف به لایه بیرونی مغز منتقل می کند و سرانجام این اطلاعات در پندار، گفتار و کردار ما نمود پیدا می کند.
لذت بردم از مقاله تون
سپاسگزارم سرکار خانم اشتری