کامل و یکپارچه باشیم، هم زیبا، هم زشت

کامل و یکپارچه باشیم

دنیای زیبای بیرون خودمان را نگاه کنیم(یعنی تمام دنیا بدون انسان ها)، تضادها را در هر گوشه این جهان پهناور می بینیم. زشتی و زیبایی همه در کنار هم نمایان هستند و چیزی سانسور نشده است و مجموع همه این ها یک دنیای کامل و یکپارچه می شود.

زشتی ها در کنار زیبایی ها هستند اما کامل هستند یعنی در حقیقت کامل بودن دلپذیر و خوشایند است. با حذف زشتی ها، زیبایی ها هم از بین خواهد رفت زیرا دیگر یکپارچه نیست.

(دنیای بیرون را بدون انسان های بزرگ به عنوان اشرف مخلوقات در روی زمین در نظر گرفتیم زیرا دروغ، بی حرمتی، ریاکاری و … به هر نحو و هر شکلی ساخته انسان است و اجازه دهید آن ها در دسته بندی زیبا و زشت قرار ندهیم.)

کامل و یکپارچه باشیم نه فقط خوب

برگردیم به درون خودمان، از کودکی شروع کنیم، از بدو تولد تا نزدیک نوجوانی و بلوغ. دوران کودکی که همه آن را به پاکی و خلوص می شناسند. کودکی پاک که می شود به او اعتماد کرد زیرا ریا و دروغ را نمی داند. دوران کودکی دوران یکپارچگی ماست. دوران بدون مخفی کردن بخشی از وجودمان در پستوی درونمان. هنگامی در دوران کودکی، دیگران ما را به خاطر اشتباهی که انجام داده ایم سرزنش می کنند اشک می ریزیم، ناراحت می شویم و یاد می گیریم که عذر خواهی کنیم. اما هست، زشتی و زیبایی در کنار هم وجود دارد و کامل هستیم. وجود یکپارچه ما زمانی تکه تکه و خرد می شود که بخش های از وجودمان دیگر واضح و آشکار نیست و در لایه های زیرین درونمان پنهان می شود و انقدر خاک می خورند که گاهی حتی آن ها را فراموش می کنیم و شاید کتمان می کنیم که بخشی از وجودمان است(شاید به دلیل ترس از سرزنش های دیگران آن ها را پنهان می کنیم و از آن ها فرار می کنیم) و اینجاست که یونگ می گوید که “ترجیح می دهم کامل باشم تا خوب”

زندگی پذیرش کامل است. زشت و زیبا، خوب و بد در کنار هم یکپارچگی را شکل می دهد.

 

2 دیدگاه برای “کامل و یکپارچه باشیم، هم زیبا، هم زشت

  1. Mohsen گفته:

    درود بر شما
    استفاده از کلمه زشت در جایی که دنیا را بدون وجود انسان در نظر میگیریم مقداری از شکل فانتزی تصور دور است با کلمه تضاد موافقترم ، اگر بخواهیم ادبی و شاعرانه در موردش بحث کنیم اینگونه بگوییم : خداوند عاشق زیبایی و معمار خلقت این جهان را قرینه ساخت و این تضادها و تقارن ها باعث وجود همه این زیبایی‌هاست . با ورود کلمه انسان به جمله میتوانیم از کلمه زشت هم ناگریز استفاده کنیم ، اینگونه بگوییم تمام موجودات به سمت کامل در حال حرکت هستند و در حال تکمیل کردن چرخه حیات هستند جز انسان که با زیاده خواهی و طمع و همان حسی که اشاره نمودید « اشرف مخلوقات » فقط با کارهایش اختلال در حرکت چرخه دنیا ایجاد می‌کند ولی اینکه این موجود عجیب ، از ابتدای خلقت زمین و حتی بعد از انقراض دایناسورها هم زنده مانده است و شروع کرد به بر هم زدن نظم دنیا کرد از خودش گرفته تا نبات و گیاه و حیوان و اتمسفر و حالا هم که داعیه تسلط بر کرات دیگر دارد و همه و همه را بر هم میزند . همین موجود عجیب برای راحتی و رفاه بیشتر از هم نوع خودش هم سو استفاده می‌کند با دروغ و نیرنگ و خدعه و … و خوش ظاهرترینش قانون ، قوانینی که فقط جبر جغرافیایی بر آنان حاکم است هیچ فکر کردید اگر فقط سه هزار کیلومتر دورتر از اینجا بدنیا آمده بودیم اکنون چه سرنوشتی داشتیم ؟ در جنگ بودیم یا در رفاه یا در دلهره ، اکنون ناممان چه بود ؟ به چه زبانی سخن میگفتیم ؟ آیینمان چه بود؟ پوستمان چه رنگی بود ؟ اشاره کاملا درستی کردید کودکان به دلیل اینکه هنوز هاردشان هیچ بد سکتوری ندارد راحت تر با هم نوعشان ارتباط میگیرند و اساسا همان زیبایی را دارند که خدا در ابتدا خلق کرده، هیچ مانعی در مسیرشان برای دوست داشتن و عشق ورزی وجود ندارد ، نه زمان برایشان مهم است نه مکان نه زبان نه … افسوس بزرگ‌تر شدیم با افکار کوچک، و هر روز هارد ذهنمان در معرض ویروس های مختلف و بد سکتور قرار دارد و فروشندگان انتی ویروس که ویروسها را تولید می‌کنند .
    با خواندن متن امروزتان چشمان را بستم، تصور کردم دنیای بی کینه ، بی جنگ، بدون وجود سوپر هیومن های افسانه ای و لذت بردم از متن زیبای شما ، دنیا را بدون در نظر گرفتم مرزهای سیاسی در نظر بگیرید مثل دفتر نقاشی است با آن خطوط فقط می‌شود روی آن نوشت ولی بدون خطوط میتوانیم روی آن نقاشی بکشیم چه بهتر که فارغ از هر قانون و چارچوبی روی آن عشق بکشیم . سپاس از نویسنده محترم و گروه محترم شادی افزا تندرست و شاد باشید

دیدگاه‌ها بسته شده است.