” چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است، آن بینی ” بعضی وقت ها مغز نمی بیند ، یعنی در حقیقت چیزی که دل می بیند مغز نمی بیند . احساسات و عواطف به زندگی ، شور ، عشق و حتی ایمان هدیه می دهد . گاهی لازم است با چشم دل ببینیم و به چشم سر مرخصی بدهیم .
احساسات و عواطف در دنیای مدرن امروزی
در دنیای مدرن امروز بعضی از مردها مکالمات احساسی را پیش پا افتاده و سطحی می دانند و اگر زن هم به احساسات و چالش های عاطفی اشاره کند برای مرد آنچنان اهمیتی ندارد و البته که می تواند برعکس هم باشد اما طبق مشاهدات آماری برای مردها بیشتر است.
مرد از سر کار به خانه می آید . نهایتا بعد از چند کلمه سلام و احوال پرسی یا به دنبال شام است یا می خواهد دوش بگیرد یا سرگرم تلویزیون یا موبایل می شود . البته برای زن ها هم خیلی عجیب نیست یا عادت کرده اند یا دیگر حوصله ندارند یا با خود می گویند زندگی همین است دیگر .
شاید کمی افراطی باشد اما متاسفانه همین افراط در بسیاری از خانواده های امروزی مشاهده می شود و سال هاست که مرد صبح زود از خانه بیرون می رود و بعد از آمدن به منزل تا انتهای شب این زندگی خشک و یکنواخت ادامه دارد . چکار کنیم ؟ زندگی خرج دارد ؟ قبول ، کسی مخالف کار کردن مرد بیرون از خانه نیست اما خانواده هم مفهومی احساسی است و نیاز به توجه ، شور ، عشق و زندگی دارد . ندارد ؟
آیا انسان ها خودخواه هستند ؟
توماس هابز از فیلسوفان برجسته انگلستان ، خودخواهی و خشونت را جزو سرشت انسانی توصیف می کند . متاسفانه نگرش بدبینانه هابز در مورد انسان ها مورد توجه غربی ها قرار گرفت ، اما شواهد علمی این خودخواهی را تایید نمی کند و در انسان ها به صورت ذاتی حس همدلی و همدردی وجود دارد .
اجداد ما برای افزایش شانس بقا نیاز به اتحاد و همدلی داشتند تا بتوانند در مواجه با تهدید های خارجی از خود دفاع کنند و در دنیای امروز هم این حس همدلی به صورت تجربه ، روابط اجتماعی و گفت و گو تکامل یافته است .
علاقه برخی از انسان ها برای کسب تجربه یک حس خوب همدلی است که می توانیم خود را جای دیگران بگذاریم یا با کفش های آن ها چند قدمی برداریم تا از قضاوت های بیجا و نادرست پرهیز کنیم و بتوانیم روابط بهتر و عاطفی تری با دیگران برقرار کنیم .
روابط اجتماعی و گفت و گو باعث می شود بتوانیم نوع نگاهمان را تغییر دهیم . گوش دهیم ، صحبت کنیم ، بیاموزیم و آموزش دهیم و تمام این موارد روابط ما را بهتر ، زیباتر و مستحکم تر می کند .
آیا همچنان منکر احساسات و عواطف در وجود خود می شویم و با بهانه ریز و درشت سعی می کنیم از زیر بار این مسئولیت زیبا یعنی عشق ورزیدن و محبت کردن ، فهمیدن و درک کردن شانه خالی کنیم ؟ با کمی احساس بیشتر می توانیم رنگ و بوی تازه ای به زندگی دهیم و زندگی شاد و زیباتری را تجربه کنیم .
تمام موجودات برای تکامل نیازمند به زندگی اجتماعی هستند ، درختان برای بدست آوردن نور خورشید و اکسیژن کافی رشد میکند از این جهت درختانی که در کنار هم کاشته میشوند رشد بیشتری دارند، حتما راجع به زندگی عجیب و پیچیده خانوادگی گرگها مطالبی خوانده یا شنیده باشید آنها نیز برای بقا نیازمند چنین اجتماعی هستند، به جز چند مورد استثنا سایر موجودات برای تکثیر نیازمند جفت هستند و این یعنی شروع یک زندگی اجتماعی حداقل دو نفره و برای موفقیت و تکامل بهتر سعی در حفظ آن دارند .
یکی از تفاوتهای انسان نسبت به سایر جانداران قدرت انتخاب است، او انتخاب میکند که چگونه زندگی کند، یکی دیگر از تفاوتها منطق است، منطق نه به لحاظ قدرت نطقش بلکه به لحاظ قوه تشخیص، یکی دیگر از تفاوتهای انسان فطرت است. شاید به گونه ای نوع دوستی را بتوان در بسیاری از جانداران دید ولی مهربانی و عشقی که در بین انسانها وجود دارد چون آن را انتخاب میکند و توانایی تشخیص دارد کاملا متفاوت است، اینکه بخواهیم مهر محبت را به صورت جنسیتی بررسی کنیم به این فطرت نیک خدادادی که انسانها میتوانند با تمرین آن را رشد دهند ظلم کرده ایم ، به نظر من مهر یا همان عشق چیزی فرای جنسیت ، نژاد ، رنگ ، کشور و…. است. همین حس عجیب است که به ما میگوید « انچه برای خود نمیپسندی برای دیگران نپسند » ایا برایتان مهم نیست که کسی دوستتان داشته باشد ؟ آیا تا به حال از دوست داشتن کسی ضرر کرده اید ؟ اگر پاسختان به سوال دوم بلی است این که ضرر کرده شما نبودید کمی با دقت نگاه کنید «گندم از گندم براید جو ز جو » . پدر و مادر ما را برای زندگی انتخاب کردند عاشقمان بودند و هستند و ما هم نسبت به فرزندانمان اینگونه ایم، الباقی را هم که انتخاب کردیم پس بی اندازه به کسانی که با منطق انتخاب کردیم عشق بورزیم این دریا تمامی ندارد
سپاس از شما دوستان عزیزم ، نگارنده محترم ، گروه محترم شادی افزا و تمام دست اندرکاران ، دستتان را به گرمی میفشارم
درود بر شما
چقدر با جزئیات بررسی کردید ، زنده باد .
وقتی دیدگاه تان را خواندیم بحث جالبی بین من و همکارانم در شادی افزا شکل گرفت که بیشتر موضوع بحث این بود که ما انسان ها از زندگی اجتماعی جانوران و حتی گیاهان لذت می بریم با اینکه رفتار خیلی از موجودات غریزی است ولی انسان قدرت انتخاب دارد و خودش عشق را انتخاب کرده است و آن را می فهمد پس چطور می توانیم به همدیگر ، به هم نوع خومان ، به یک انسان دیگر عشق نورزیم . این حس همدلی و همدردی در همه انسان ها وجود دارد فقط متاسفانه برای بعضی ها کمرنگ شده است و به قول شما با تمرین کردن می توانیم دوباره آن را رشد دهیم .
بسیار استفاده کردیم . سپاس فراوان
درود فراوان بر شما
از شدت شادی احساس بی وزنی میکنم بسیار خوشحال شدم که متن بنده را خواندید و خوشحالتر که در موردش نظر دادید .
تمام تفاوتهایی که انسان با سایر جانداران و موجودات دارد شمشیریست که از دو سمت تیز شده ( انتخاب ، منطق ، شعور و …) یک سمت رو به صفت ربانی یک سمت صفات شیطانی
به نقل از جناب حافظ
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
باز هم تشکر میکنم از اساتید و سروران ارجمندم و گروه محترم شادی افزا