چرا تمایل داریم با دیگران گفتگو کنیم؟ نتیجه گفتگو چه می تواند باشد؟ چه چیزی را بدست می آوریم یا حتی چه چیزی را از دست می دهیم؟ حس یادگیری و حال خوب با مکالمه و گفتگو با دیگران شکل می گیرد اما چرا بعضی وقت ها یک گفتگو به یک میدان مسابقه تبدیل می شود و این رقابت در یک گفتگو چه معنایی دارد؟
نتیجه گفتگو : یادگیری، شادی، رقابت
در این مطلب نتیجه گفتگو و مکالمه با دیگران را به سه دسته یادگیری، شادی و رقابت تقسیم می کنیم و البته می شود دسته بندی های جزئی تری هم برای گفتگو کردن در نظر گرفت که احتمالا زیر مجموعه این سه دسته قرار می گیرند.
یادگیری: سقراط به عنوان یک فیلسوف برجسته و یکی از عاقل ترین انسان های تاریخ بشر همیشه می گفت: “تنها چیزی که مطمئن هستم می دانم، آن است که هیچ چیز نمی دانم”. گفتگو و مکالمه باعث می شود که یک موضوع را از دو جهت مختلف بررسی کنیم که همین امر باعث می شود که آگاهی ما درباره آن موضوع افزایش یابد. گفتگو با هدف یادگیری می تواند تاثیر گذار ترین نوع مکالمه باشد و صد البته که انسان ها از گفتگو و مکالمه با یکدیگر اهداف دیگری هم دارند.
شادی: شادی، آرامش، حال خوب، درک شدن، نیاز های احساسی هستند که می شود با یک مکالمه و گفتگو تامین شود. به قول یکی از دوستان : بعضی وقت ها فقط نیازمند یک شنوده خوب هستیم. شنوده ای که بدون ارائه هیچگونه نصیحت، آموزش و راهکاری فقط حرف های ما را بشنود. در بیش از ۹۰ درصد مواقع انسان ها فقط به خاطر اینکه طرف مقابلشان خوب به حرف هایشان گوش می دهند حالشان خوب می شود. شاید این نوع مکالمه بیشتر یک طرفه باشد و بارِ آموزشی نداشته باشد و حتی یک طرف این مکالمه به نوعی فداکاری می کند و با اینکه خیلی هم ساده نیست اما فقط شنوده خوبی است، اما تاثیرگذاری این نوع مکالمه و حس خوبی که در این گفتگو شکل می گیرد چیزی از مکالمه آموزشی کم ندارد.
رقابت: این نوع گفتگو اگر شکل نگیرد بهتر است و متاسفانه بسیاری از مکالمات ما انسان ها به همین صورت است. طرف مقابل نه تنها شنوده خوبی نیست بلکه در هنگامی که دیگران صحبت می کنند فقط به این فکر می کند که چه پاسخ دهد. هر دو طرف در این گفتگو تمام تلاش خود را می کنند که فقط حرف بزنند و کمتر گوش می دهند و حرف های دیگران خیلی برایشان اهمیت ندارد.
همه ما دوست داریم صحبت کنیم و شنوده بودن سخت است اما گاهی لازم است خود را جای طرف مقابلمان بگذاریم تا ارتباطات سالم تر و شیرین تری شکل گیرد. بعضی وقت ها می شود با سکوت یاد داد، درمان کرد، عشق ورزید و… .
درود بر شما
در مورد آداب سخن و سخن گفتن بسیار گفته اند و شنیده ایم و شما نیز بسیار استادانه و ماهرانه در متن خود ان را بررسی کردید در مورد کم حرفی و کم گویی هم ملازمتهایی کرده اند اما اینها دلیل بر این نیست که وارد بحث و گفتگو نشویم اتفاقا به تمام آن دلایلی که شما برشماردید باید وارد گفتگو شویم و اصلا حرف بزنیم تا به قول معروف بدانند « دردمان چیست » و آن بیت معروف « تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد » هم بیانگر همین موضوع است ، من خیلی اوقات به دوستانم میگویم حرف بزنید اگر نشود گره از کارت باز شود حداقل ذهنت سبک شده تکرار آنچه در ذهن انسان است برای میتواند حداقل برای خودش راه گشا باشد ، تصور کنید در مورد اتفاقی سر در گم هستید با شخص مورد اعتمادی گفتگو میکنید همین که آن انفاق را مرور میکنیم در ذهنمان راه حل پیدا میشود به خصوص اینکه ممکن است کلی سو تعبیر و سو تفاهم هم در ذهنمان برطرف گردد ، گاهی سکوت سمی کشنده است ولی در مورد گفتگو هم باید تمام نکات توجه کنیم ساعت مکالمه مکان مکالمه گرسنگی، خواب آلودگی ، خستگی ، سرما ، گرما …… اینها مواردی هستند که رعایت آنها برای جلوگیری از کشمکش در گفتگو لازم است شاید برای شما نیز این انفاق افتاده باشد « دو ساعت ما را با شکم گرسنه تو سرما نگه داشت که چی بگه ؟» خوب برای او مهم بوده ولی زمان و مکان مناسبی انتخاب نکرده به همین دلیل نه تنها حرفش را گوش نکردیم که از این به بعد اگر در جایی باز ببینیمش از او میگریزم
ممنون و سپاسگزارم از اندیشمند و نویسنده ارجمند جناب استاد خسروی که بنده را همواره مورد لطف و محبت خویش قرار میدهند ممنون از متن زیبا و بسیار کاربردی که این روزها خیلی ها از جمله از دوستان خودم با آن درگیر هستند توصیه من به ایشان این بود که حتما حرف بزنید و نگذارید نکات مبهم در ذهنتان بماند هر چیزی را میتوان با گفتگو حل کرد و این وجه تمایز انسان با سایر جانداران است سپاس از شما و گروه ساعی و پرتلاش شادی افزا تندرست و شاد باشید
درود بر شما
کاملا با شما موافقم باید حرف زد و باید حرف های همدیگر را شنید.
سپاس فراوان