امروز با اجازه تان یکم اخلاقمان خوب نبود ، نه که تو سر کله هم بزنیم اما سر هر چیز کوچکی بهانه می گرفتیم اما مهم این بود که ته این جر و بحث به شادی و خوشی تمام شد ( من و همسرم را عرض می کنیم )
همکار و همراه زندگی و شادی
من و همسرم یه جورایی همراه و همکار کار و زندگی هستیم و سعی می کنیم در همه کارها همدیگر را تنها نگذاریم و طبیعی است جایی من خسته می شوم و جایی همسرجان ، اما مهم ته داستان است که اگر به خوشی جمع شد شاید لازم بود کمی جر و بحث کنیم و اگر ته جر و بحث همچنان باز ماند یعنی نیاز است که یکی گذشت کند و برود جلو و همه چی را ختم به خیر کند.
اما امروز زود فهمیدیم که باید یک راهکاری پیدا کنیم که حتی در زمان های کوتاه هم خسته نشویم که بهانه بگیریم که خدایی نکرده مثل سگ و گربه به جان هم بیفتیم .
با آرامش راه کار شادی پیدا شد
چند ساعت پیش سر و صداهای ما هم فروکش کرد و به آرامش نزدیک شدیم و با ذهن باز یافتیم که می شود مسیر ساده تری را پیدا کرد.
موضوع را براتون باز کنم که شما هم بفهمید جریان از چه قرار است ، برنامه کاری ما این بود که از اول مهر تغییری هر چقدر کوچک در عکس نوشته ها ایجاد کنیم ، تغییر کوچکی که انجام شد این است که بک گراندهای عکس نوشته ها از تک رنگ به گرادینت تغییر کرد و جر و بحث من و همسر هم بیشتر سر این بود که با کمبود جمله برای روی عکس نوشته ها مواجه شدیم و هر کدام سعی می کردیم از زیر کار شانه خالی کنیم و مسئولیت این کار را به گردن دیگری بیاندازیم تا بالاخره به نتیجه رسیدیم ، نتیجه اش را از فردا به بعد در عکس نوشته ها خواهید دید (البته الان ساعت ۱:۰۰ نیمه شب است و وارد اول مهر شدیم) راستی یادتان نرود در را به روی حضرت پاییز وا کنید . روزگارتان خوش .