عشق و عاشقی ، محبت و دوستی اگر بجا و درست باشد شادی آور و شادی افزاست . اما آیا از عشق یونان باستان می توان آموخت و در زندگی امروز به کار برد ؟
پیدا کردن فردی گه کستره وسیعی از نیازهای ما را برطرف کند تقریبا غیر ممکن است اما می شود با نگاهی متفاوت ، عاشقانه و شاد زندگی کرد . در این مطلب راه حلی ارائه نمی شود ولی درست می اندیشیم و درست به کار می بریم
اینچنین است عشق یونان باستان …
اِروس (Eros) : عشقی بسیار خطرناک با حالات احساسی آتشین و توام با هیجانات جنسی و شهوانی
لودوس (Ludus) : همانند دوران نامزدی و سال های اول ازدواج در دوران حال حاضر است ، حالت مفرح و سرشار از انرژی روزهای اول عاشقی و فرد در این عشق سرشار از شادی است و دید مثبتی به زندگی دارد .
فیلیا (Philia ) : عشق افلاطونی ، نماد مهربانی ، که به دوستی و محبت بین همکاران و دوستان اشاره دارد و هیچ جنبه جنسی و جسمی ندارد .
آگاپِه (Agape) : عشقی بدون چشمداشت و بی قید و شرط است ، عشقی سر تا پا از خودگذشتگی .
پراگما (Pragma) : عشقی ماندگار است مانند زوج هایی که بعد از سال ها زندگی هنوز عاشقانه در کنار هم هستند و بالا و پایین های زندگی چیزی از مهر و محبت آن ها نسبت به هم کم نکرده است
فیلوتیا (Philautia) : عاشق خود باشیم و خود را همان گونه که هستیم دوست بداریم ( با خودخواهی و خودشیفتگی بسیار متفاوت است .)
حالا بگردیم و ببینیم کجای این سرزمین چه نوع عشقی در کمین ماست و ما چگونه عاشقیم ؟
باید تلاش کنیم هر کدام از این عشق ها را در جایگاه درست خود پیدا کنیم و ترکیب نادرست این موارد چیزی جز سردرگمی ندارد .
شادی واقعی در زندگی داشتن تمام این عشق ها در زمان و مکان درست خود است و البته اگر بخواهیم خیلی رویایی و ایده ال همه این عشق ها را در کنار هم داشته باشیم چاره ای جز تنهایی نخواهیم داشت . زندگی واقعی همین است ، به دور از ایده ال ها باید زندگی را پذیرفت .
درود فراوان بر شما
من را با نوشته هاتون عاشق خودتان کردید به طوریکه هر روز مثل یک سریال زیبا منتظر ادامه ۵ دقیقه های شما هستم البته نمیدانم این عشقی که من به شما پیدا کردم شامل کدام گروه از عشقهای یونان باستان میشود ؟
یونانیها در الهه پروری و اسطوره سازی دست طولایی دارند درست مثل رقبای ایرانی و هندیشان البته که خود من به لحاظ ملموس بودن و قابل درک بودن بیشتر به الهه های ایران باستان و هندی علاقه دارم و نه اینکه خدایان رومی را دوست نداشته باشم ، داستانهای شگفت انگیز در پشت نام هر یک چنان برایم شگفت انگیز است که هر وقت در موردشان چیزی میشنوم به وجد می ایم ، سپاس از شما بابت جستار و نوشتار زیباتون در مورد این موضوع
در مورد موضوع نگارش ، از کشور افلاطون و سقراط و بقراط وفیثاغورث و …. همه فلاسفه بزرگ دنیا مطالبی را عنوان کردید که نمیشود حتی راجع به آن نظر داد.
مهر و محبت به هر گونه که باشد درجه ای از عشق است هر چه که اغراق امیز تر باشد انگار کلمه عشق در آن پر رنگ تر است ، مهر و محبت به هر گونه و هر اندازه که باشد نیکوست، اندازه گیری فطرت به لحاظ نامتناهی بودنش خیلی درست نیست ولی در مورد غریزه اینگونه نیست ،یک مثال: میگوییم گرسنه هستم ، این مقدار غذا ته دلم را گرفت ، هنوز مقداری جا دارم ، دارم سیر میشم ، الان سیرم ، زیاد غذا خوردم ، آنقدر غذا خوردم که دارم میترکم ، همه اینها در مورد غریضه است ولی در مورد مهر که عشق هم از آن می اید که فطرت هستند قابل اندازه گیری نیست مثلا ما میتوانیم همزمان که عاشق یک گل هستیم عاشق پدر و مادر خود باشیم شغلمان را دوست داشته باشیم، عاشق بوی قورمه سبزی باشیم ، غذاهای دریایی را هم دوست داشته باشیم ، عاشق رنگ طلایی باشیم ، به خاکستری عشق بورزیم ، به فرزندمان عاشقانه به آغوش بگیریم و عجیبتر عاشق نور ماه باشیم و همزمان طلوع خورشید را هم دوست داشته باشیم
مقایسه اینها و تمرکز بر یکی نمیتواند دلیل رد دیگری باشد به عبارتی هر چند طنز امیز « چرا قیمه ها رو بریزیم تو ماستها »
امید نیروی محرک هر اتفاق میتواند باشد و عشق آن اتفاق را رنگ امیزی میکند
اساتید و دوستان مهربان من در شادی افزا از شما بینهایت سپاسگزارم
درود بر شما
به نکات ظریف و قابل تاملی اشاره کردید .
سپاسگزارم
درود بر شما
اینچنین عاشقی کردن برای تیم شادی افزا سراسر شادی و شعف است و بر خود می بالیم که اجازه داریم عاشق افرادی چون شما باشیم که عشق را می فهمند .
سپاس فراوان