در مطلب قبل داستانی را شروع کردیم که متوجه شدیم قرار است هر کدام از عناصر داستان برای ما پیامی داشته باشند تا راز رسیدن به آرامش خیال و شادی را فاش کنند. در این مطلب تکنیک های کنترل ذهن را با هم بررسی می کنیم و در این مسیر با شادمانی گام برداریم.
تکنیک گل رز
در داستان مطلب قبل باغ زیبا را فضای ذهن در نظر می گیریم و علف های هرز در این باغ همان افکار منفی هستند. همان طور که رشد بی رویه علف های هرز و کنترل نکردن آن ها می تواند سرسبزی و نشاط و جان آن باغ زیبا را بگیرند، هجوم افکار منفی به ذهن و کنترل نکردن این افکار مخرب هم می تواند فضای ذهن را آلوده و نابود کنند.
گل رز در داستان نماد یک چیز لذت بخش و شادی آور برای انسان است این گل رز می تواند هر چیز ساده ای باشد: یک کار لذت بخش یا یک تفریح ساده و شاد یا حتی همان گل رز که بتوانیم هر روز روی آن تمرکز کنیم. به قلب گل رز نفوذ کنیم تا ذهن به هر سمت و سویی منحرف نشود و با تمرکز بالا بر روز گل رز دروازه های ذهن را به روی هجوم افکار منفی خواهیم بست.
همان طور که یک اتومبیل به بنزین نیاز دارد و با باک خالی در بین راه متوقف می شود تکنیک گل رز هم همانند بنزین برای زندگی لازم است که بدون آن در میان مسیر زندگی از حرکت باز خواهیم ایستاد.
تکنیک تفکر مخالف
یکی دیگر از تکنیک های کنترل ذهن، تکنیک تفکر مخالف است. با وجود مشغله های زیاد در دنیای ماشینی امروز، این حجم از افکار منفی طبیعی هستند و این افکار از هر کجا و برای هر اتفاق ناگواری می توانند به ذهن ما هجوم بیاورند. آگاهی از این موضوع که وجود این افکار طبیعی هستند و آگاهی از این که ذهن نمی تواند به طور همزمان روی چند فکر تمرکز کند باعث می شود که ما بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم و اگر به هر دلیلی با افکار منفی رو به رو شدیم سعی کنیم با آرامش و تنفس عمیق، ذهن را به سمت خوشحالی، شادی، امید هدایت کنید و روی این افکار متمرکز شویم. شاید در شروع کار جایگزین کردن افکار مثبت با افکار منفی کمی سخت باشد اما ذهن با تمرین و تکرار عادت می کند و اجازه ماندگاری افکار منفی را نمی دهد.
در اینجا به واسطه دو عنصر از داستان (باغ زیبا و گل رز) با دو تکنیک آشنا شدیم و گام های محکمی را به سمت شادی و آرامش بیشتر برداشتیم. با من همراه باشید تا در مطالب بعد در این مسیر با موفقیت به سر منزل مقصود برسیم.
درود بر شما
بیشتر انسانها و حتی گاهی خود من انتظار داریم تا تمام اتفاقات دنیا به نفعمان باشد تا شاد باشیم یا اینکه همه چیز داشته باشیم تا لحظه ای آرامش خیال داشته باشیم ولی اینگونه نیست دیدیم که قهرمان قصه همه چیز داشت حتی «فراری قرمز » و شادی را در جای دیگری و بدون داشتن تمام آنها پیدا کرد ، نه میخواهم در واپسین روزهای جمعه که همواره دلگیر است دم از غصه بزنم و نه میخواهم کسی را غمگین و ناراحت کنم فقط میخواهم که این نکته زیاد فکر کنیم برای همه ما از جمله خود من و هر کس در این دنیا مرگ از سایه خودمان هم با ما نزدیکتر است شاید اگر بایستیم تا همه چیز داشته باشیم دیگر دیر بشود ، قدری تفکر کنیم ، برای شاد کردن و ایجاد شادی ابزار زیادی لازم نیست شاید همین الان یک تلفن به یک نفر ، یک پیام یا یک لبخند کسی را شاد کند ، تکنیک « گل رز » و شاید تمام دوبیتی های خیام همین را میگوید
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
بدانیم و آگاه باشیم دلیل آمدن ما به این دنیا چیزی فراتر از مال اندوزی و کسب و کار بوده آنها همه وسیله است شاید به لبخندی دلی شاد شد
میگریم و آهم بکند عرش ز بنیاد ، بگو سیب
من درد شدم با تو بمانم که تو رفتی…
بیهوده تصور نکن از خاطر من میشوی آزاد ، بگو سیب
لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم
یک بار دگر خانه ات آباد بگو سیب…
استاد عزیز و ارجمندم بسیار زیبا با همان ظرافت خاص و مثال زدنی کلمات را مثل یک قالیباف زبردست پشت هم چنان قرار دادید که فقط نقش زیبا میبینیم خیلی از شما سپاسگزارم و تشکر و قدردانی میکنم از گروه پر انرژی و پر تلاش شادی افزا تندرست و شاد باشید
درود بر شما
یک بار دگر خانه ات آباد بگو سیب…
واقعا زندگی همین است.
نوشته های زیبای شما تا انتهای داستان می رود، پیروز باشید
سپاس فراوان